تاریخ پیامبر و اهل بیت (علیه السلام) (سال دوم دوره دبیرستان)

معرفی کتاب
کتاب آموزشی باید دارای متنی پویا و متناسب با دگرگونی هایی باشد که در ساختار دانش و رشته های علمی پدید می آید. تحولات اجتماعی، نیازهای نوظهور فراگیران و مقتضیات جدید دانش، اطلاعات، مهارت ها،گرایش ها و ارزش های نوینی را فرا می خواند که پاسخ گویی به آنها، ایجاد رشته های تحصیلی جدید و تربیت نیروهای متخصص را ضروری می نماید. گسترش فرهنگ های سلطه گر و جهانی شدن فرهنگ، در سایه رسانه های فرهنگی و ارتباطی، مشکلات و نیازهای نوظهوری را پیش رو گذارده است که رویارویی منطقی با آنها، درپرتو آراستن افراد به اندیشه های بارور، ارزش های متعالی و رفتارهای منطقی ای امکان پذیر است. این مهم در قالب موقعیت های رسمی آموزشگاهی و با ایجاد رشته ها و متون جدید، گسترش دامنه آموزش ها و مهارت ها و تربیت سازمان یافته صورت می گیرد.
بر این اساس کتاب حاضر با نام تاریخ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام برای سال دوم دوره ی دبیرستان تهیه و تنظیم شده است که مباحث این جلد شامل قسمتی از زندگی امام کاظم علیه السلام و امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام را شامل می شود.
توضیحات
«تاریخ پیامبر و اهل‌بیت(ع)» نوشته علی بمان ملک‌احمدی است. این مجموعه کتاب به منظور آشنایی دانش‌آموزان با تاریخ پیامبر و اهل بیت(ع) است و جلد حاضر این کتاب مختص دانش‌آموزان سال دوم دوره دبیرستان نوشته شده است. این کتاب از هجرت پیامبر آغاز می‌شود و تا شهادت حضرت فاطمه(س) را شامل می‌شود.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
هنگامی که امام رضا (ع) وارد «مرو» شد و مورد استقبال مامون و همراهان قرار گرفت، در خانه مخصوصی که برای امام (ع) آماده شده بود، وارد گردید و پس از چند روز استراحت و رفع خستگی راه، مذاکرات مامون و حضرت رضا (ع) آغاز شد.
«اباصلت هروی» می‌گوید: مذاکرات مامون با حضرت را چنین نقل می‌کند:
مامون: ای پسر رسول‌خدا (ص)! علم، کمال، پارسایی و تقوا و عبادت تو را به‌خوبی شناخته‌ام؛ نظرم بر این است که شما از من سزاوارتر به مقام رهبری هستید.
امام رضا (ع): به بندگی خدا افتخار می‌کنم و به وسیله زهد از دنیا امید نجات از گزند دنیا را دارم و به وسیله تقوا و پروا از گناهان، به رستگاری و رسیدن به نعمت‌های الهی امیدوارم و در پرتو تواضع در دنیا، آرزوی مقام ارجمند در پیشگاه خداوند دارم.
مامون: من تصمیم گرفته‌ام خودم را از مقام خلافت و رهبری برکنار کنم و آن را برعهده شما بگذارم.
امام رضا (ع): اگر این مقام از آن توست، خداوند آن را برای تو قرار داد؛ بنابراین بر تو روا نیست لباسی را که خداوند آن را برای قامت تو دوخته، بیرون آوری و به دیگری بسپاری و اگر خلافت از آن تو نیست، برای تو روا نیست چیزی را که از آن تو نیست به من واگذار کنی.
مامون: ای پسر پیامبر! حتما باید این مقام را بپذیری!
امام رضا (ع): هرگز این کار را از روی اختیار انجام نمی‌دهم.