دست هایی که راه می رفت

کتاب دست هایی که راه می رفت نوشتۀ سیدمرتضی هاشمی گلپایگانی، نرگس جعفریان، فاطمه مختاری فرد، عطیه ایروانی و حکیمه تقی زاده شیرازی است و انتشارات گوی آن را منتشر کرده است.

نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمات روزمره دور کند تا بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. داستان کوتاه یکی از راه‌های انتقال احساسات است. خواندن داستان کوتاه نسبت به رمان از این جهت برتری دارد که می‌توان آن را در یک نشست کوتاه خواند. به خصوص اگر زندگی پرمشغله‌ای داشته باشید و وقت کافی برای گذاشتن تمرکز بر روی یک رمان بلند نداشته باشید،
هیچ چیز دلچسب‌تر از خواندن یک داستان کوتاه نیست. کتاب این بار برایتان داستان زیاد دارم مجموعه‌ای از پنج داستان کوتاه است و از این عناوین تشکیل شده است:
نزدیک بین، توشۀ سفر، مهمان‌های ناخوانده، نشانه‌گیری و پرتقالی که خونی نبود. اکثر داستان‌های این مجموعه در دستۀ داستان‌های مذهبی قرار می‌گیرند و مناسب گروه سنی کودک و نوجوان هستند.

بخشی از کتاب

قلب صدرا داشت می آمد توی دهنش صدای آدم کش ها چقدر بلند بود! داد و بیداد و فحش. دوباره ساعتش را نگاه کرد. دقیقه ها داشتند فرار می کردند و خودشان را به نه می رساندند. نان دستش داغ داغ بود. آن را توی سینه اش فشار داد شاید می خواست ترسش کمتر شود تکه سنگی چسبید به بلوز نازکش. سوخت: « آه به خشکی شانس!»...