پس از تو
قیمت : ۹۵,۰۰۰ ریال
رمان پس از تو در ادامه رمان پرفروش من پیش از تو توسط جوجو مویز نوشته شده و به همان اندازه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب پس از تو (After you) هم با یک حادثه شروع می شود. حادثه ای که داستان کتاب بر آن سوار است. پس از تو به هجده ماه پس از مرگ ویل برمیگردد. با لوئیزا در وضعیتی روبرو میشوید که او از طرفی با غم از دست دادن ویل و از طرف دیگر با عذاب وجدان ناشی از کمک به او برای پایان دادن به حیاتش دست و پنجه نرم میکند. روحیه و زندگی او بسیار آشفته و پریشان است. لوئیزا دچار افسردگی شده حال آنکه ماهها قبل به ویل قول داده بود که تمام تلاش خود را بکند تا زندگی هیجانانگیز و شیرینی را تجربه کند. اما حالا هیچ فعالیت خاصی انجام نمیدهد. لوئیزا بعد از مرگ ویل اکنون به لندن آمده و در آپارتمانی زندگی می کند که با پول ویل خریده است. لوئیزا در کافه فرودگاه مشغول به کار است، مدام درگیر خاطرات ویل است و در ذهنش با او گفتوگو میکند. داستان به همین صورت پیش می رود تا اینکه اتفاق عجیبی در زندگی لوئیزا رخ می دهد. اتفاقی که زندگی او را به حاشیه می برد...
مسئلهای که جوجو مویز (Jojo Moyes) در کتاب پس از تو بر آن تمرکز دارد نیز توانایی انسان در بازسازی زندگی خود پس از اتفاقات غمانگیز و از دست دادنهاست. در این کتاب میخوانیم که لوئیزا چگونه بر اندوهی که زندگیاش را احاطه کرده فائق میآید. در این کتاب نیز همچنین اتفاقات شگفتانگیز زیادی میافتد و شخصیتهای قدیمی در فضاهای جدیدی با هم روبرو میشوند.
این موضوع قابل ذکر است که مویز از قبل قصد نوشتن ادامهای برای من پیش از تو را نداشته است اما او ایمیلهایی از سراسر دنیا در مورد سرگذشت لو و سایرین پس از اتفاقات من پیش از تو دریافت کرده است و همچنین مرور دوباره شخصیتها هنگام نوشتن فیلمنامهی من پیش از تو؛ او را واداشت که داستان زندگی این شخصیتها را در کتابی دیگر ادامه دهد.
در بخشی از متن کتاب پس از تو میخوانید:
مادرم گفته بود که ماندن کنار ویل در نهایت بر بقیه عمرم تاثیر خواهد گذاشت. آن موقع فکر کرده بودم منظورش خود من است؛ از لحاظ روانى. فکر کردم منظورش احساس گناهى است که باید یاد بگیرم بر آن فائق شوم، غم، بى خوابى، هجوم بىموقع و عجیب خشم، گفتگوهاى بىپایان درونى با کسى که دیگر اینجا نیست. ولى حالا مىدیدم که مسئله فقط من نیستم: در عصر دیجیتال، من همیشه همان آدم خواهم بود. حتىاگر بتوانم همه چیز را از ذهنم پاک کنم، هیچوقت نخواهند گذاشت خودم را از مرگ ویل جدا کنم. تا وقتى پیکسلها و صفحهها هستند، اسم من هم به اسم او گره خورده است. مردم بر اساس سرسرىترین اطلاعاتى که به دستشان مىرسید یا گاهى بدون آنکه اطلاعى داشته باشند دربارهام قضاوت مىکردند و هیچ کارى از دستم ساخته نبود.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران