شاه سلیمان

کتاب شاه سلیمان نوشتۀ رومن گاری، سرگذشت جنگ‌جویی کهنه‌کار است. سلیمان که آخرین ساعات عمرش را می‌گذراند، یک بار دیگر می‌خواهد بر تمامی دیکتاتوری موجود و به ویژه قدرت‌های سلطه غلبه کند.

رومن کاتسف که بعدها نام مستعار رومن گاری (Romain Gary) را برای خود انتخاب کرد، در طول زندگی‌اش 21 رمان با نام حقیقی، یک رمان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی و چهار رمان با نام مستعار امیل آژار نوشت و بدین سبب تنها نویسنده‌ای است که دو بار موفق به دریافت جایزه ادبی گنکور شده است.

در بخشی از کتاب شاه سلیمان (angurish of king solomon) می‌خوانیم:

مبهوت شده بودم. شاید هر انسانى در انتظار پادشاهى افسانه‌اى در یکى از روزها و هنگام عبور از گذرگاهى ناشناس باشد که براى حمایت از راه برسد و از قدرت خود براى تغییر سرنوشت، استفاده کند. یا شاید در انتظار ظهور غولى از درون یک بطرى شیشه‌اى باشد تا بر تقدیر بد، نقطه پایان بگذارد، ولى نه اینجا و در کوچه سانتیر! بدون تردید آقاى سلیمان آن اندازه قدرت نداشت که بتواند نقطه پایانى بر بدبختى، آن هم با حالتى اقتدار گرایانه بگذارد، زیرا تقدیر او نیز با توجه به بالا رفتن قیمت‌ها و پایین آمدن ارزش پول فرانسه و سایر ارزهاى خارجى در معرض خطر قرار داشت، ولى به هر حال تجارت موفقى را در زمینه لباس پشت‌ سر گذاشته و داراى ثروت زیادى بود. این بار ناگهان بر مردم ظاهر مى‌شد تا با سخاوت، به افرادى که هنوز از یاد نبرده بودند کسى براى نجات دادن مى‌آید ثابت کند که فردى در بولوار هاسمان حضور دارد و از آن‌ها مراقبت و حمایت مى‌کند.

چاک که تا اینجا به شما معرفى نشده و همچون سایر شخصیت‌ها در انتظار نوبت است، مى‌گوید که همه کارهاى آقاى سلیمان، از روى خوش‌نیتى نیست، بلکه مى‌خواهد با کمک کردن به مردم، ایزد مردان را از اعمال خود شرمنده سازد و راه درست را به آن‌ها نشان بدهد. البته هوشمندى چاک را در این موارد نباید نادیده انگاشت.

تو همچنین مى‌توانى براى انجمن کمک‌رسانى ما مفید باشى، چون اعضاى آن گاهى باید در شرایط اضطرارى به ملاقات نیازمندان در خانه‌هاى آن‌ها بروند. همیشه نمى‌توان از طریق تلفن به مردم کمک کرد!