کافه وصال : مدیریت نامتعارف بر پدیده های متعارف

کافه وصال : مدیریت نامتعارف بر پدیده های متعارف

قیمت : ۶۰,۰۰۰ ریال

«کافه وصال: مدیریت نامتعارف بر پدیده‌های متعارف» نوشته علی صادقی(-1358) است. این کتاب با زبانی داستانی، از زبان مدیر یک بنگاه اقتصادی، به بررسی چالش‌های مدیریتی در یک سازمان بحران‌زده می‌پردازد.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
مکان‌ها و اشیا در زمان‌ها و شرایط مختلف معناهای متفاوت دارند. میزها وقتی‌ پر از بشقاب و فنجان باشند یا وقتی تنها یک گلدان رویشان باشد، صندلی‌ها وقتی پر یا خالی باشند و دستمال‌های تاخورده یا مچاله رهاشده، هرکدام معنای متفاوتی دارند. آن روز هم کافه برای من جور دیگری بود؛ مثل همیشه شلوغ نبود. جز دو میز در فضای سرپوشیده کافه و یکی دو میز در حیاط، همه میزها بی‌مشتری بود و در آن خلوتی، صداها و آدم‌ها، میزها و صندلی‌ها و حتی گل‌ها و گیاهان انگار بزرگ‌تر و برجسته‌تر به نظر می‌آمدند.
از بچه‌های کافه‌دار فقط نادر و نامزدش سیما در کافه بودند.
با احمد که پشت صندوق نشسته بود خوش‌وبش کردم و مستقیم رفتم سراغ میز خودم؛ میز 19 مال وقت‌هایی بود که در حیاط کافه نمی‌نشستیم. نادر من را که دید آمد سر میزم. گفتم: «چرا این‌قدر خلوت است؟»
گفت: «هم فصل تعطیلات دانشگاه است و هم خیلی از مشتری‌ها رفته‌اند تماشای نمایشی که در خانه هنرمندان روی صحنه است و چهار روز هم بیشتر اجرا نمی‌شود.»
یادم آمد که تعداد زیادی از بلیت‌های آن نمایش را در همین کافه فروخته بودند. گفتم: «اینکه تضاد منافع است. شما برای نمایش مشتری جذب کرده‌اید اما مشتری‌های خودتان را از دست داده‌اید.» نادر خندید و گفت: «تهیه‌کننده تئاتر برادر مدیر کافه است.»
معرفی کتاب:
کافه وصال (مدیریت نامتعارف بر پدیده‌های متعارف): افراد کمی بیشترین ارزش را ایجاد می‌کنند! در شرکت‏ های بحران ‏زده، افرادی که بتوانند کاری ثمربخش انجام دهند، انگشت‏ شمارند. این کتاب دارای نثری داستان گونه ی باشد و نتیجه مدیریت نامتعارف در شرکتی ورشکسته است که از بحران خارج شد.
شاید بارها از خودتان پرسیده باشید چرا تعداد شرکت‏ هایی که به سودهای کلان می ‏رسند و در صادرات و توسعه بازارهای خارجی موفق هستند، شرکت‏ هایی که در رقابت‏ های قیمتی همواره پیروزند و نظم و انضباط مالی ستون فقرات همه برنامه‏ هایشان است، در محیط کسب‏ و کار ما بسیار کم هستند؟
اگر پاسختان این است که آنها نسبت به دیگران خوش‏‏ شانس‏ ترند یا روزگار بر وفق مرادشان بوده یا با زد و بند با نهادهای قوی ‏تر به جایی رسیده ‏اند، به شما پیشنهاد می‏کنم همین امروز در یک کلاس آموزش شنا نام‏ نویسی کنید و شنای قزل‏ آلایی را بیاموزید. اجازه بدهید قزل‏ آلا قورتتان بدهد، در پوست او بروید و با قدرت شنا کنید. این پیشنهاد، نتیجه ‏بیش از1000 روز مدیریت نامتعارف من است.
این کتاب را زمانی می‏نویسم که دیگر در شرکتی که درباره ‏اش خواهم گفت، مسئولیتی ندارم. این روزها به ‏دلیل نوع مسئولیت جدیدم، به جای مدیریت یک شرکت، رفتار کاری چندین شرکت‏ زیرمجموعه را رصد می ‏کنم و به تجربه دریافته ‏ام اغلب شرکت‏ ها، گرفتار «پدیده ‏هایی متعارف» هستند. روالی که شبیه نفس کشیدن در فضایی آلوده، اگرچه تبدیل به عادت شده اما عامل تنگی نفس و مسمومیت است. طی چند سال مدیریتم، رفته‏ رفته دانستم حتی اغلب مدیران خوش‏ فکر و پر انرژی هم در همان ابتدای کار آن قدر درگیر پدیده ‏های متداول و لابی‏ های بازار می ‏شوند که مهم‏ترین هدفشان را که تولید و فروش باکیفیت است، از خاطر می‏ برند. بی ‏شک آنها خواهان بهبود اوضاع هستند و هر کاری از دستشان بربیاید انجام می ‏دهند و اتفاقا دخالت جدی در ریز و درشت امور دارند. اما دخالتشان منجر به بهتر شدن اوضاع نمی ‏شود. به راستی چرا؟
در نوشتار پیش رو تلاش کردم در غالبی گاه داستانی و گاه کلاسیک، تجارب شخصی‏ ام را که نتیجه مدیریتی نامتعارف در برخورد با پدیده‏ های به غلط متعارف ‏شده در یکی از بنگاه ‏های بزرگ اقتصادی است، بیان کنم تا شاید پاسخی به این پرسش مدیران باشد و امید و آرزو دارم طرح چنین پرسشی و پیگیری برای پاسخ آن قدمی هر چند کوچک در راه بهبود رفتار مدیران کشورم باشد.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.