کتاب کشش: راهنمایی ضروری برای همه استارتاپها نوشته گابریل وینبرگ و جاستین مارس، یکی از کتابهایی است که تمامی مربیان کسبوکارهای نو پا اتفاق نظر دارند که مطالعه آن برای هر استارتاپی ضروری است. بزرگترین چالش استارتاپها ایجاد کشش برای مشتریان یا کاربران است که به جذب آنها منتهی میشود.
در میکروکتاب کشش (Traction) به بررسی شاخصههای مهم برای بررسی و تحلیل کانالهای ایجاد کشش برای مشتریان میپردازیم و در ادامه به معرفی 19 کانال اساسی جذب آنها با مثالهای متعدد میپردازیم.
گابریل وینبرگ (Gabriel winberg)، موسس و مدیر عامل موتور جستجوگر آنلاین "داکداکگو" است. در سال 2008 فعالیت خود را آغاز نموده و تا سال 2013 یک میلیارد جستجو را ارائه کرده است. وی همچنین به عنوان یک سرمایهگذار خصوصی فعال شناخته میشود. شرکتهای پخش تلویزیونی مانند سیبیاس و فاکس او را به عنوان شخصیتی برجسته معرفی نمودهاند و نشریات معتبری مانند گاردین و واشنگتن پست مطالبی درباره او نوشتهاند. گذشته بر این در سال 2006، در تاسیس شرکت اپوباکس به عنوان مدیر عامل همکاری داشته است. گابریل وینبرگ از انستیتوی فناوری ماساچوست، یکی از مهمترین مراکز علمی تحقیقاتی در جهان فارغالتحصیل شده است.
جاستین مارس (Justin Mares)، مدیر سابق درآمد و رشد شرکت اکسپشنال است، یک شرکت نرمافزاری که در سال 2013 توسط شرکت رکاسپیس تاسیس شد. پیش از آن دو استارتآپ (شرکت نوپا) دیگر را راهاندازی نمود که یکی از آنها به خوبی پیش رفت و دیگری شکست خورد. او نشستهایی را در زمینه پیشرفت و رشد در سن فرانسیسکو برگزار میکند.
در بخشی از میکروکتاب کشش: راهنمایی ضروری برای همه استارتاپها میخوانید:
برای تعیین هدف در ایجاد کشش مورد نظر خود، مسیر قطعی خود را تعیین نموده و نقاط عطفی را که در این مسیر شما را به هدف میرساند را بر اساس اولویتبندی مشخص کنید. به یاد داشته باشید، ایجاد کشش باید نیمی از وقت شما را بگیرد، پس در این جا چگونگی دستیابی به اهداف صحیح کشش را بررسی میکنیم:
برای ایجاد کشش یک هدف معنادار و خاص تعیین کنید؛ به عنوان مثال جذب 1000 مشتری یا 100 کاربر جدید در هر روز یا 1 درصد سهم بازار مد نظر. یک هدف چالش بر انگیز نیز مشخص کنید که رسیدن به آن، چشمانداز استارتآپ شما را تغییر میدهد.
مسیر قطعی خود را برای دستیابی به هدف یا نقطه عطف مورد نظر در راه رسیدن به هدف اصلی را شناسایی کنید. نقاط عطف خود را اولویتبندی نمایید. ترتیب و توالی این اولویتها، مسیر قطعی شما را تعیین میکند.
تمامی کارهایی که انجام میدهید را با آن مسیر قطعی ارزیابی کنید؛ آیا شما را در آن مسیر به جلو میراند یا عقب؟ به همه کارکنان خود آن مسیر را آموزش دهید و از آنها بخواهید به خوبی بر روی آن کار کنند.
از مربیانی استفاده کنید تا به شما آموزش دهند چطور به نحو موثرتری در مسیر خود قدم بردارید.
نسبت به تعصبات و تمایلات خود آگاه باشید؛ شما به طور طبیعی، یک کانال را نسبت به سایرین ترجیح میدهید. برای غلبه بر این تعصبات، میتوانید کمک مربیان خود را فهرست کرده و از رویکردی استفاده کنید که مبتنی بر دادههایتان باشد. از این اطلاعات برای تعیین کانال مناسب و کار بر روی آن بهره ببرید.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران