کاربرد نظریه های روانشناسی در آموزش - پرورش (تربیت)
قیمت : ۶۰,۰۰۰ ریال
مجتبی بیرامی در کتاب کاربرد نظریههای روانشناسی در آموزش - پرورش (تربیت)، به مرور مفاهیم اصلی چهل نظریهی روانشناسی به صورت خلاصه و مفید پرداخته، سپس کاربردهای هر یک از نظریهها را توضیح میدهد. این اثر برای معلمان، روانشناسان و مشاوران مدرسه، والدین و دیگر بزرگسالانی که با کودکان و نوجوانان سرو کار دارند، نوشته شده است.
کتاب کاربرد نظریههای روانشناسی در آموزش - پرورش (تربیت) قصد دارد به بزرگسالان نشان دهد که چگونه به صورت علمی و منطقی به آموزش - پرورش یا تربیت بپردازند. آموزش - پرورش روشمند و علمی بدون آشنایی با اصول و مبانی روانشناسی امکانپذیر نیست و اگر میبینیم نهاد خانواده و مدرسه در امر تربیت موفق نمیشوند علت اصلی آن یا عدم آشنایی با اصول روانشناسی و یا عدم رعایت و به کارگیری آن اصول است.
اگر زمینهای فراهم شود که والدین و مربیان با اصول روانشناسی و نحوه استفاده از آن آشنا شوند بسیاری از مشکلات جامعه و خانواده و از جمله مشکل تربیت فرزندان حل خواهد شد و افراد مفید و موثری وارد جامعه خواهد شد. کاربرد اصول روانشناسی در آموزش - پرورش بیشتر شبیه به کاربرد گیاهشناسی و شیمی در کشاورزی است، تا شبیه کابرد فیزیولوژی و بیماری شناسی در پزشکی، هر کسی که دارای عقل سلیم است میتواند بدون دانش علمی کشاورزی کند، و هرکسی که با عقل سلیم میتواند بدون دانش روانشناسی و کاربرد آن به آموزش - پرورش بپردازد.
با وجود این، همانگونه که کشاورز آگاه از دانش کاربرد گیاهشناسی و شیمی، از کشاورز بدون این دانش، در کشاورزی موفقتر است، معلم و اولیایی که میتواند روانشناسی، یعنی طبیعت انسان را، در مسائل آموزشگاه و فرزندپروری به کارگیرد از معلم و والدینی که از این دانش بیبهره است موفقتر خواهند بود.
با توجه به پیچیدگی روان انسان و آموزش - پرورش او، نظریههای متعددی پدید آمده و هر روانشناس و نظریه پردازی از دیدگاه خود به تبیین و توصیف انسان پرداخته و راهکارها و روشهای خود را برای تربیت ارائه کرده است. بی شک شناخت این نظریههای علمی که حاصل تلاش و کوشش دقیق و عمیق پژوهشگران و دانشمندان علم روانشناسی است آگاهیهای متعدد، متنوع و مطمئنی در خصوص آموزش - پرورش به ویژه در دنیای امروز در اختیار ما میگذارد.
در این کتاب سعی شده با ارائه نظریههای مختلف در مورد طبیعت کودکان و نوجوانان، یادگیری، مراحل و جنبههای مختلف رشد و پرداختن به کاربست هر یک از آنها و به تبع آن افزایش دانش و مهارت خوانندگان، گامی هر چند کوچک اما رو به جلو در خصوص روانشناختی کردن آموزش - پرورش برداشته شود.
در بخشی از کتاب کاربرد نظریههای روانشناسی در آموزش - پرورش میخوانیم:
روانشناسی، یعنی شناختن روان یا ذهن. بنابراین، روانشناس کسی است که روان یا ذهن را مطالعه میکند. حتما میپرسید که روان یا ذهن در کجا قرار دارد. آیا میتوان آن را دید یا مطالعه کرد؟ مسلما خیر. روان یا ذهن را مستقیما نمیتوان دید و در نتیجه مستقیما نیز نمیتوان مطالعه کرد. اما از روی جلوهها و عملکرد و رفتار آن قابل مطالعه است. مثلا از روی تعداد پاسخهای صحیح داوطلب در کنکور ورودی دانشگاهها، از روی تعداد قطعاتی که کارگر کارخانه در یک ساعت میسازد، از روی تعداد کلماتی که ماشیننویس در دقیقه تایپ میکند و از روی تعداد صفحاتی که یک دانش آموز میتواند در یک ساعت بخواند، میتواند گفت که ذهن یا روان او چگونه کار میکند. اگر او این کارها را بهتر از دیگران انجام دهد، خواهیم گفت که توانایی ذهنی او بیشتر از دیگران است.
از این مثالها دانسته میشود که روانشناس خود روان را مستقیما مطالعه نمیکند، بلکه عملکرد و رفتار انسان را مطالعه میکند. و مراد از رفتار کلمهای است که روانشناسان برای بیان آنچه مردم انجام میدهند، بکار میبرند لذا روانشناسی تقریبا با همۀ جنبههای زندگی ما ارتباط دارد و در یک نگاه تلخیص و جامع میتوان گفت: روانشناسی مطالعۀ علمی رفتار و فرآیندهای روانی است.
روانشناسی در درک کاملتر آموزش - پرورش با تعریف آنها نقش خود را ایفا میکند و آنها را با تعیین حدودشان مشخصتر میسازد، به ما آنچه را که باید انجام دهیم یا ندهیم خاطر نشان کرده و افقهای تازهای را نیز پیشرویمان میگشاید. روانشناسی، هدف از آموزش - پرورش را گسترش و پالایش میدهد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران