عجیب‌ترین جنبه اصلاحات اقتصادی چین شاید این باشد که حزب کمونیست چین در سه دهه اصلاحات نه تنها به حیات خود ادامه داد، بلکه به موفقیت و شکوفایی دست یافت. این مسئله به روشنی نشان‌ دهنده انعطاف سازمانی و وفق‌ پذیری حزب بعد از ناکام ماندن تجربه سوسیالیسم بود، نه شکست‌ ناپذیری و برتری مبنایی متصور سوسیالیسم . اما شگفت‌‌آور این است که اصلاحاتی که قصد حفظ سوسیالیسم را داشت، به صورت غیر برنامه‌ریزی شده چین را تبدیل به اقتصاد بازار کرد. اسب تروای این داستان حیرت‌‌انگیز، اصل چینی «استخراج حقیقت از واقعیت» بود که دنگ شیائوپنگ به اشتباه آن را عصاره و جوهره مارکسیسم خواند. وقتی چین به آزمایشگاه عظیم اقتصادی تبدیل شد، نیروهای رقابتی توانستند جادوی خود را انجام دهند. کشف درخشان رونالد کوز در کتاب « چین چگونه سرمایه‌داری شد» این است که برخلاف باور رایج، رهبران چین تمایلی به انجام اصلاحات نداشتند بلکه ناکارآمدی اقتصاد دولتی، چنان عرصه را بر آنان تنگ کرد که چاره‌ای به‌جز انتخاب این راه نداشتند.
توضیحات کتاب:
«چین چگونه سرمایه‌داری شد؟» نوشته رونالدکوز(2013-1910) و نینگ وانگ(-1971) است و به این موضوع می‌پردازد که چگونه کشور چین در طول سه دهه اصلاحات اقتصادی از کشوری سویالیستی با فقر گسترده تبدیل به کشوری صنعتی با اقتصادی مبتنی بر بازار شد.
این کتاب از آنجا که تحولات اقتصادی و سیاسی چین را از دهه 1940 و از زمان به قدرت رسیدن حزب کمونیست رصد کرده و اتفاقات و رویدادهای این دوره را با دیدی تاریخی در چارچوبی تئوریک مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده، حاوی نکات و تجارب ارزنده‌ای است و نگرشی روشن به خواننده می‌دهد.
در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم:
«در کنفرانسی که در ژوئیه 2008 در دانشگاه شیکاگو با عنوان «تحولات و دگرگونی اقتصاد چین» برگزار شد، استیون چیانگ در مقاله‌ای عنوان کرد، تحولات اقتصاد چین به مثابه گذار از نظام سوسیالیستی به نظام سرمایه‌داری است و از آن به عنوان «بزرگ‌ترین برنامه اصلاح ساختار اقتصادی در تاریخ» یاد کرد. نتیجه‌گیری چیانگ بدون تردید صحیح است. آنچه این نتیجه را شگفت‌آور کرده این است که سلسله وقایعی به تغییر ساختاری اقتصاد چین به سرمایه‌داری منجر شد که برنامه‌ریزی‌شده نبود و نتیجه نهایی آن نیز کاملا غیرمنتظره بود.
شاید جالب‌توجه‌ترین جنبه گذار اقتصادی چین به سمت سرمایه‌داری آن است که این تحولات زیر نظر و حمایت حزب کمونیست چین بود. این مسئله، مثالی قابل تامل از این گفته هایک تحت عنوان «نتایج ناخواسته کنش انسانی» است. در سال 1982 موسسه امور اقتصادی لندن رساله‌ای از چیانگ با عنوان «آیا چین به سمت سرمایه‌داری می‌رود؟» منتشر کرد؛ پاسخ او به سوالی که در عنوان رساله مطرح کرده مثبت بود. نتیجه‌گیری چیانگ تقریبا با ناباوری و تعجب همگان مواجه شد. حتی خود او نیز احتیاطش را با این جمله که «دوره گذار اقتصادی سریع نخواهد بود» نشان داد.»
معرفی کتاب:
اصلاحات اقتصادی چین یکی از شگفت‌انگیزترین تحولات چندین دهه اخیر است. این که چگونه تحولی با این عظمت و شگفتی رخ داده است موضوع بحث بسیاری از محافل دانشگاهی و مراکز مطالعاتی دنیا بوده و صدها و بلکه هزاران کتاب و مقاله در مورد آن به نگارش درآمده است. بسیار خلاصه آنچه در این زمینه می‌توان گفت آنکه چین با سابقه و تاریخ پربار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود در دوره‌ای، دچار افول و اضمحلال شد و در اثنای جنگ‌های داخلی و خارجی و فضای سیاسی بین‌المللی حاکم، زمینه رشد و به قدرت رسیدن حزب کمونیست با رهبری مائوتسه تونگ فراهم شد. آغاز لزوم اصلاحات در چین را به تعبیری باید این زمان تلقی کرد؛ چه فاجعه‌ای که در دوران مائو بر چین تحمیل شد اصلاحات را به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرد. آنچه در اندیشه مائو بهشت موعود چین تلقی می‌شد حرکت هرچه بیشتر و سریع‌تر به دامان سوسیالیسم بود و سیاست‌هایی چنان افراطی در این زمینه اتخاذ شد که مرگ میلیون‌ها نفر از قحطی و گرسنگی گوشه‌هایی از آن است. با مرگ مائو، نگرش‌های ایدئولوژیک با وجود رهبران عملگرایی همچون دنگ شیائو پنگ، چن یون و هو یائو بانگ، آرام آرام به حاشیه رفته و آن میراث فرهنگی چین باستان با عنوان واقعیت تنها معیار آزمون حقیقت با وقفه‌ای کوتاه، اما پرهزینه ترجیع‌بند اقتصاد و سیاست چین می‌شود و بزرگ‌ترین تحول اجتماعی عصر را رقم می‌زند.
یکی از چارچوب‌های نظری و الگوهای قدرتمند در توضیح تحولات اجتماعی، بدون تردید اندیشه نهادگرایی است که با تاکید بر ساخت اجتماعی و نهادی که اقتصاد در چارچوب آن عمل می‌کند و با بهره‌گیری از منطق اقتصاد سیاسی صورت‌بندی روشن و قابل درکی را از تحولات اجتماعی ارائه می‌دهد. ویژگی برجسته این کتاب نیز بررسی و فرآیند تحول اقتصاد چین از منظر اندیشه نهادگرایی است. ویژگی بارزتر این کتاب نگارندگان آن هستند که یکی رونالد کوز از بزرگ‌ترین اقتصاددانان و متفکران تاثیرگذار عصر حاضر و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1991 و یکی از نظریه‌پردازان اندیشه نهادگرایی است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.