چگونه زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید

با کتاب چگونه زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید، که اثری شگفت‌انگیز از جوئل می تاچ و چمپیون کی. تاچ است، شاهد تعامل بین بشر و جهان بیرونش باشیم. هر معلول بیرونى به عنوان عاملى براى تغییرات درونى بعدى در وجود ما به شمار مى‌رود. مطمئن باشید خوش‌شانس‌تر از آن هستید که فکر مى‌کنید.
بشر اکثر قوانین حاکم بر محیط فیزکى‌اش را کشف کرده است. او توانسته فضانوردى کند، اتم را بشکافد و حداقل نیمى از کدهاى ژنتیک را شناسایى نماید. او ماشین، ابزارهاى پیچیده و سیستم‌هاى الکترومکانیکى را براى هدف‌هاى قابل درک، طراحى کرده و ساخته است. با تشکر از علم و مهندسى‌اى که زندگى روى زمین را به طریق غیر سیاسى، رفته رفته بیشتر قابل کنترل نموده و سبب گردیده خیلى از عوامل تردید و عدم قطعیت که نشان مى‌داد فرد در اختیار نیروهاى دور از فهم و توانایى‌اش است، از بین برود.
فقط یک زمینه وسیع به عنوان معمایى مبهوت‌کننده، حداقل براى اکثریت مردم باقى مانده است. به نظر مى‌رسد رفتار و تجربه انسان چه در سطح فردى و چه در سطح گروهى یا جهانى تابع عوامل شانس است. گرچه خیلى از مردم به خوبى تحت تاثیر تحصیلات، روان‌درمانى، تبلیغات و رسانه‌ها قرار گرفته‌اند، ولى به نظر مى‌رسد روابط بین فردى تا حد ناامیدکننده‌اى غیر قابل پیش‌بینى است.
کتاب چگونه زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید (From Here to Greater Happiness: Or, How to Change Your Life for Good) ، مدعى نیست که طرح کلى مدینه فاضله است. با گمانه‌زنی‌هاى متافیزیکى یا اسرارآمیز نیز سروکار ندارد. این کتاب کار خود را از پدیده‌هایى که تاکنون شناخته شده و برخى از آنها توسط تحقیقات علمى و تحت شرایط دقیق کنترل شده، به اثبات رسیده آغاز کرده و در آزمایشگاه اصلى خود ادامه داده‌ حقیقت بى‌نهایت متنوع و غیر قابل انکار زندگى، در تجربه خصوصى و بلندمدت منعکس شد. همچنین اصولى را براى درک و اثبات الگوهاى رفتارى خاص تشریح کرده‌ است. که بارها و بارها موثر واقع شده‌اند حتى زمانى که از سایر رویکردها نتایج مطلوبى به دست نمى‌آوریم.
همه مثال‌هایى که در کتاب چگونه زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید، آورده شده شامل همه آنهایى که سرطان و یا دیگر بیماری‌هاى جدى داشته‌اند حقیقى هستند، بیمارى بسیارى از آنها توسط پزشکان به اثبات رسیده است (نام‌ها، تاریخ‌ها و سایر جزئیات در پرونده‌هاى تحقیق موجودند).
انگیزه کتاب چگونه زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید، اثبات و استمرار بخشیدن به امتیاز انحصارى پنهانى نبوده و نیست.
در بخشی از این کتاب چنین می‌خوانید:
اگر بخواهیم ذهن را با چیزی مقایسه کنیم، شبیه به برنامه‌نویس نامرئی می‌ماند که همه قوانین مربوط به فعالیتهای خاص بشر را می‌داند؛ مثل راه رفتن، تایپ، رانندگی، خلبانی و یا تنیس بازی کردن. ذهن هر دانشی را که بشر در هر ثانیه به آن احتیاج دارد، بر مغز حک می‌کند و همانند کامپیوتری بسیار کارآمد عمل می‌کند. برای مثال، ذهن، یک نوزاد را از توانایی راه رفتن آگاه می‌کند و این کار را با مجبور کردن او به تماشای افرادی که روی دو پا راه می‌روند، انجام می‌دهد. ولی مغز تا زمانی که او به طور موفقیت‌آمیز از عهده راه رفتن برنیاید، نمی‌داند که این کوچولو می‌تواند راه برود.
سطح هشیار وجود ما، همانند کوه یخی که از میان اقیانوس سر بیرون آورده، شامل مقدار کمی از دانش موجود در طیف آگاهی کنونی ماست. ناخودآگاه یا بخشی که در زیر آب است، در مغزمان گنجانده شده و ممکن است با وقایع ثبت شده ذهنی یا شخصی شامل هر آنچه آموخته، تجربه کرده، انجام داده، حس کرده و فکر کرده‌ایم مقایسه شود. آنچه ما ذهن می‌خوانیم نیز دارای سطحی ناخودآگاه است که با کل مجموعه دانش یا رویدادهای خارج از دامنه تجربیات فردی‌مان پر شده است.
به محض اینکه مغز، هر آنچه را ذهن بر عهده‌اش نهاده یاد می‌گیرد، ذهن ما را از فعالیتهای لازم برای پیشروی آگاه می‌کند. برای مثال، پس از اینکه در هنر راه رفتن استاد می‌شویم، از دویدن باخبر می‌گردیم. بنابراین، باید از ناخودآگاهمان برای اینکه گذشته‌مان همیشه با ماست و توسط زمان حال بهبود می‌یابد و از سطح خودآگاه ذهنمان به خاطر به فعل درآوردن آینده‌مان تشکر کنیم.