کتاب پیچک های پشت دیوار نوشته محمدحسین خورسندی در قالب رمان و با محوریت ایران بین دو انقلاب بزرگ نوشته شده است . این کتاب سعی دارد با داستانی جذاب و گیرا و با کلماتی خاص شما را به قلب ماجرا ببرد تا دیدگاهی تازه نسبت به تاریخ ایران برای شما ایجاد شود .در بخشی ازاین کتاب میخوانیم :لشگر پرسروصدای جوجه اردک ها با آن پاهای کوتاه و نوار سیاه بالای کله زردرنگشان به دنبال مرغ مادر به هر سوی حیاط کوچک سرک می کشیدند و سبزی های باغچه نقلی را که عزیز آن همه برایش مایه گذاشته بود له ولورده می کردند.می گفت عزیز جون این دیگه چه جورشه و عزیز لبخند می زد و می گفت «قدرت خدا»جوجه ها و مرغ مادر خیلی دور شده بودند اما صداها هنوز قطع نشده بود. با نگرانی دور شدن جوجه ها را نظاره می کرد که تقریبا در افق محو شده بودند. سروصدای جوجه ها که قطع شد سکوت سنگینی همه جا را فراگرفت و به دنبال آن، صداهای عجیبی به گوشش رسید. صدا از همان حوالی محو شدن جوجه ها می آمد. چشم تیز کرد که خوب ببیند و دید که اسکلت های آدمیزاد یک به یک از دل زمین خارج می شوند و با هیاهو و فریاد در حال خروج از قبرستان هستند. جماعت اسکلت که انگار از قبل توافق کرده باشند، با هماهنگی خاصی در حال پیشروی بودند. مدتی بعد آن ها با همان مشت های گره کرده و فریادکنان خود را جلوی کاخ شاه رساندند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.