پیش درآمدی بر آینده نگری الهی
قیمت : ۷۰,۰۰۰ ریال
یکی از این ابعاد مهم انسان، روحیه آیندهگرایی است. این روحیه بدان معناست که اکثر افراد در درون خود، نیرویی را حس میکنند که به طور مداوم و مستمر نسبت به سرنوشت آنها یا جامعه در آینده حساس و پرسشگر است. از اینرو بهنظر میرسد آیندهگرایی به معنای جذاب بودن اطلاع از آینده و تحولات آن، جزو مشترک همۀ انسانها باشد. البته این آیندهگرایی در ابتدای شکلگیری جوامع بشری، بیشتر به صورت پیشگویی، طالعبینی و شاید استمداد از نیروی ساحر و جادو بوده است؛ اما در حال حاضر تلاش میشود آینده را در چارچوب اصول و روشهای علمی طراحی کرد یا شناخت. به مجموعۀ این تلاشها آیندهنگری یا آیندهپژوهی اطلاق میشود که در ادامه دربارۀ این واژگان و سایر واژگان متداول در حوزه مطالعات معطوف به آینده بیشتر سخن خواهیم گفت. البته باید توجه داشت که هرچند عمر آیندهگرایی با تعبیری که از آن داشتیم به قدمت حیات انسان برمیگردد، اما علم آیندهنگری، عمری کوتاهتر داشته و مطالعات نشان میدهد عمدۀ پیشرفت و تحولات علمی آن مرهون تلاشها از سال 1990 به بعد است. در آیندهنگری مجموعهای از توانمندیها و تجارب، مورد استفاده قرار میگیرند تا با مطالعه گذشته و توجه به وضعیت حال، تصویری از آینده داشت. در این معنا، تصویرسازی از آینده مبتنی بر ساخت چارچوبی نظری و عقلانی از گذشته و حال، بر اساس بینش، تحلیل، باور و ارزشهای آیندهنگر خواهد بود. آیندهنگری دارای مزایای متعددی است که برخی از آنها عبارتاند از:
1. به افراد، قدرت پیشبینی حوادث و آمادگی مقابله با آنها را داده و در نتیجه انعطافپذیری آنها را در زندگی افزایش میدهد.
2. باعث افزایش افق دید تصمیمگیران در فرایند حل مسئله خواهد شد.
3. به افزایش آگاهی افراد و قوت تحلیل آنها میانجامد.
4. زمینهساز رشد توان خلاقیت ذهنی است.
5. میتواند در افراد، انگیزه و باور به موفقیت ایجاد کند.
اما از سوی دیگر آیندهنگری میتواند مشکلاتی را نیز بههمراه داشته باشد که برخی از آنها نیز عبارتاند از:
1. افراد را سردرگم و نسبت به آینده مایوس کند.
2. فرایند اجرای آن پرهزینه و زمانبر شود.
3. پارادایمها، باورها و تصاویر غلطی که در آینده وجود ندارند را بر فرد القا کند.
4. ممکن است افراد را مطیع قدرت و تبحر آیندهنگر و در نتیجه در برابرش خاضع گرداند.
5. مسیر زندگی و حیات افراد را تحت تاثیر قرار داده و آنها را مجبور به اخذ تصمیمات اشتباه کند.
با توجه به مجموعه نکات مثبت و منفی یاد شده، باید توجه داشت که نوع پیچیدگی شرایط امروز جهان و سرعت بالای تغییر و تحولات در آن، بهگونهای است که نمیتوان خود را از مطالعه آینده بینیاز دانست؛ زیرا بدون آیندهنگری و آیندهپژوهی افراد، مقهور و متعجب به حوادث خواهند نگریست و بهسان قایقی کوچک و شکننده در اقیانوس تغییرات بالا و پایین خواهند رفت. البته باید توجه داشت که راه برونرفت از مشکلات یادشده و همچنین پرهیز از قرار گرفتن در دام آیندهنگران مغرض یا ناآگاه و یا متعصب، استفاده از آیندهنگری الهی بهعنوان مکمل و ترازکننده آیندهنگری بشری است که دربارۀ مفهوم آن سخن خواهیم گفت.
3-2. واژهشناسی مطالعات آینده
در حوزه علوم انسانی نیل به واژگان یکسان و تعاریف یگانه، امری محال یا دستکم دشوار است؛ زیرا برای بسیاری از مفاهیم میتوان به تعداد انسانها تعریف ارائه کرد و هر کس بنا بر دانش، شناخت و بینش خود از واژهها تعریفی را ارائه میدهد و حتی این تعدد تعاریف در بین صاحبنظران این علوم نیز وجود دارد. واژه آینده جزو واژگانی است که برای افراد روشن و مشخص است؛ یعنی زمانی که فردی این کلمه را میشنود، فورا معنای آن را دریافت میکند و میداند این واژه در مقابل دو واژۀ گذشته و حال است؛ از اینرو نیازی به تعریف آن نیست. معادل این واژه در زبان عربی «المستقبل»، در انگلیسی «Future» و در فرانسه «Avenir» است. اما در حوزه مطالعات معطوف به آینده واژگان بسیار متعددی بهکار میرود، به طوری که شاید این حوزه را بتوان یکی از متنوعترین حوزههای علمی از منظر واژگان دانست. برخی از علل این گستردگی واژگان را میتوان در موارد ذیل به شمار آورد:
1. جذابیت ناشی از نوپا و جوان بودن آن نسبت به علوم دیگر؛
2. وجود اشتراکهای متعدد این حوزه با سایر علوم که باعث شده اندیشمندان حوزههای مختلف علمی با ادبیات خاص خود، در حوزه مطالعات آینده ورود کنند؛
3. پیچیده بودن مباحث این حوزه به دلیل ماهیت پیچیدۀ آینده؛
4. فراگیر بودن نتایج و خروجیهای آن در سطوح مختلف جامعه به دلیل جذابیت آینده برای نخبگان علمی تا افراد عادی؛
برخی از این واژگان در ادبیات لاتین و ادبیات فارسی این حوزه در جدول (1) نشان داده شدهاند. از میان این واژگان به بررسی برخی از مهمترین موارد آنها میپردازیم. البته _ چنانکه گفته شد _ هنوز در حوزۀ علم آیندهنگری یا آیندهپژوهی دربارۀ واژگان کمتر اتفاق نظر وجود دارد؛ از اینرو ممکن است در برخی از متون واژگان دیگری نیز به کار گرفته شود. ضمن اینکه توجه به بستر آیندهنگری نیز اهمیت دارد و یکی از اهداف تدوین این کتاب نیز توجه به همین تفاوت است. در غیر اینصورت همواره در ذهن انسان انبوهی از پرسشها که ناشی از خلط مرزبندی واژگان است بروز میکند. بهعنوان نمونه، پرسیده میشود که چرا غیبگویی امامان معصوم(ع) در ردیف پیشگویی مرتاضان و جادوگران قرار گرفته است؟ حال آنکه به تفضیل خواهیم گفت که این دو از دو بستر مجزا هستند و بهرغم تشابه اسمی، در روش و اصول کاملا متفاوتاند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران