هشت موش کور با نام هایی به ترتیب : اکتاو، اولاف، برونو، بنیامین، تیبو، ژوزف، شارل و موریس در چمنزاری، پای کوهی بلند زندگی می کردند. آن ها در سراسر چمنزار زمین را می کندند و دالان هایی زیرزمینی برای خود می ساختند، به طوری که در هر دو، سه متر چمنزار، اندکی از خاک بالا می آمد.
زندگی این موش های کور در شادی و کار خلاصه می شد. آن ها چمنزارشان را دوست داشتند و بیشتر وقتشان را صرف کندن و زیروروکردن خاک می کردند. آن ها در خاک برداری بسیار ماهر بودند، هرکدام بخش معینی از چمنزار را در اختیار داشتند و در همان جا خانه خود را ساخته بودند؛ خانه ای راحت مطابق سلیقه شان. هر خانه با دالانی به خانه های دیگر راه پیدا می کرد و آن ها از این راه به دیدار هم می رفتند.
به این ترتیب زندگی این موش های کور، زیبا و دلپذیر بود. تا اینکه در یک روز بهاری اتفاق وحشتناکی برایشان رخ داد...
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.