نامه هایی که لیلا نخواند
قیمت : ۷۵,۰۰۰ ریال
تقدیم به همه لیلاها
خدا تنها کسی است که اعتراف به دوست داشتنش ترس از دست دادنش را از بین میبرد. و این کتاب هدیه است برای تمام لیلاها، لیلاهایی که هزاران نامه را نخوانده اند و هزاران نامه ای که به مقصد نرسید. شاید هم ما همان لیلاهایی باشیم که نامه های مجنون را نخوانده وکسی چه میداند شاید مجنون همان خدایی است که همین نزدیکی است.
مادرم شاعر بود فقط احساسش را در دفترش حبس نکرد، آنها را گاهی سر سفره میچیید، گاهی در شب بیداری هایش پای رخت خواب من در لابه لای بیماری ام خلاصه میکرد.گاهی نگران بود، گاهی درآغوشم میکشید،گاهی می بوسید
گاهی موهایم را میبافت. آری مادرم یک شاعر بود، مگر شعر حکایتش فقط وزن است چه کسی گفته مراقب خودت باش، زود برگرد، دوستت دارم، کجایی؟و… ها احساس ندارند این ها همه شعرند، همه نثرند. همه…..
دکتر بیمار را از دست دادیم نبض هم ندارد، اشک هایم را پاک میکنم شوک 150، 200،…
دکتر بی فایده است.
تقریبا همه کنار کشیدند و من همچنان ادامه میدادم اشک هایم در تن زن فرود می آمدند، خدایا خواهش میکنم خدایا نگذار این پایان ماجرا باشد.
خدایا نمی خواهم حرف ها و نامه های بچه هایش روی دستشان بماند، نمی خواهم این نامه هم مثل باقی نامه ها به مقصد نرسد.
داشتم زن را برای بچه هایش از خدا قرض میگرفتم و خدا را به خداییش قسم میدادم. اما انگار دیر بود و خدا داشت بزم بهشتش را زیرپای بهشتیان میانداخت. حالا من بودم وگریه های بلندم این اولین باری است که کادر مرا با این اوضاع نابسامان میبینند بازویم را گرفته اند و سعی دارند کنترلم کنند، همه ناراحتند و هیچ کس نمیتواند مرا آرام کند.
از جسم زن فاصله میگیرم و دستانم را جلوی صورتم میگیرم تا بتوانم راحت تر گریه کنم. مانده ام جواب چشمان منتظر پشت در را چگونه بدهم. من خودم این انتظارها را کشیده ام من خودم پشت در همین اتاق ها سال ها پیش مرده ام چگونه باز هم شاهد مرگ باشم.
درخودم فرو رفته ام و انگار من هم همراه زن مرده ام صدای پرستار ناگهان درون اتاق میپیچد: برگشت، بیمار برگشت
شوری به تنمان افتاده همه مجددا ادامه می دهیم خدا را در دلم هزاران بار شکر میکنم و خیالم راحت است لااقل این لیلا نامه هایش را میخواند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران