مین های دوست داشتنی
قیمت : ۵۸,۰۰۰ ریال
کتاب "مینهای دوست داشتنی" نوشته ی "داوود بختیاری دانشور" براساس زندگی شهید علیرضا عاصمی نوشته شده است.
علیرضا عاصمی در پاییز سال 1341 مصادف با اول رجبدر شهر کوچک کاشمر، شهر شهید آزاده آیتالله سیدحسنمدرس به دنیا آمد.
علیرضا پسر بزرگ خانواده، در دامان پدر و مادری مومنرشد یافت. تحصیلات ابتدایی را در مدرسهای که مسائل و آداباسلامی در آن رعایت میشد، شروع کرد. او با بهرهگیری ازجلسات مذهبی که در منزلشان برگزار میشد، با معارف دینیو تا حدی با اوضاع سیاسی و اجتماعی آشنا شد.
علیرضا در ایام جنگ به همراه تعداد محدودی از نیروهابرای شناسایی کیلومترها مسیر عملیات برون مرزی، روانهخاک عراق شدند. این شناسایی، سرآغاز عملیات فتح چهار بود. بعد از مدتی، به ایران برگشتند و نیروی تخریب به فرماندهیعلیرضا عازم عملیات فتح یک شدند.
با بمباران شهرها، به خصوص باختران، عملیات فتح دو وسه در سلیمانیه و اربیل عراق انجام و همزمان مقدمات عملیاتفتح چهار مهیا شد.
علیرضا در روز شنبه 13 دی 1365 ساعت سه بعدازظهر بههنگام تخریب بمبی در چالهای در خارج از شهر باختران، بههمراه سه تن از یارانش به شهادت رسید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یک بار میگهای عراقی آمدند سروقتمان. ما فکر کردیمهواپیماهای ایرانی هستند. دویدیم بیرون و دست تکان دادیم.بمبهایشان را ریختند. سر جا میخکوب شدیم. زمانی برای فراروجود نداشت. بمبها یکی بعد از دیگری کوبیده شدند تو زمین.با دهان باز، در انتظار انفجار بال بال میزدیم. هیچ کدامشانعمل نکرد. همه نماز شکر خواندیم. چند ساعت بعد، سر و کلههلیکوپترهای عراقی پیدا شد. اسلحهی ما همان ام یک بود. نهپدافندی و نه چیزی. شلیک کردیم به طرفشان. ترسیدند و فرارکردند. پایین میآمدند کارمان زار بود. همهمان را به اسیریمیگرفتند و میبردند.
هیچ آن معجزه از خاطرم نمیرود. مگر تو گور بگذارندم.ماجرا از این قرار بود. هلیکوپتر عراقی به خطمان حمله کرد. مثلهمیشه به طرفش شلیک کردیم. در آن گیرودار، گلوله یکی ازبچهها از شیشه هلیکوپتر داخل شد و به سر خلبان خورد. چنددقیقه بعد، هلیکوپتر جلو چشمهای خندان ما سقوط کرد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران