می خوانمت ای عشق
قیمت : ۵۰,۰۰۰ ریال
کتاب «میخوانمت ای عشق» رمانی عاشقانه از فاطمه دهکردی است.
نازنین دختری اهل درس و رفتن به دانشگاه است اما خانوادهاش عقیده دارند که دختر بعد از گرفتن دیپلم باید ازدواج کند و در خانه شوهر درسش را ادامه دهد، برای همین خودشان همراه عمه نازنین مقدماتی چیدهاند تا سیاوش پسر عمه تازه از فرنگ برگشته نازنین را به همسری او درآورند. سیاوش که از کودکی نازنین را دوست داشته از او درخواست ازدواج میکند، اما نازنین راضی به این کار نیست و میداند که باران دخترداییاش، عاشق سیاوش است؛ او به سیاوش جواب رد میدهد اما روز بعد درحالیکه با عذاب وجدان به سیاوش فکر میکند اشتباهی به جای تاکسی، سوار ماشینی میشود که رانندهاش قصد تجاوز به او را میکند، نازنین ناچار خود را از ماشین بیرون میاندازد و بر اثر اصابت سرش به لبه جدول، مجروح میشود و حافظهاش را از دست میدهد. اما پس از مرخصی از بیمارستان، نمیداند که باید کجا برود، در نتیجه دکتر جوانی که او را مداوا کرده و پدرش او را به خانه خودشان میبرند و نازنین با اسمی تازه زندگی جدید و نامعلومی را آغاز میکند:
«دو ماه از ورود سوگند به منزل آنها می گذشت. هنوز هم حبیبه خانم هر شب بخاطر تنها فرزندش اشک می ریخت و همین باعث شده بود مشکل قلبیش حادتر شود و این احمدآقا را نگران تر می کرد. عمه زهرا وقتی از پیدا کردن نازنین ناامید شد به سیاوش پیشنهاد کرد ازدواج کند. حتی خودش دو دختر را برایش کاندید کرد. سیاوش اول ناراحت شد اما وقتی به این فکر می کرد که اگر نازنین گم هم نشده بود امکان نداشت با او ازدواج کند، روی حرف مادرش حرفی نزد. همان روزها عروسی یکی از اقوام نزدیک بود و باران همراه خانواده خود به جشن رفتند. در آنجا سیاوش با دیدن باران به تعریفی که نازنین از باران کرده بود ایمان آورد. وقتی که باران با ظرف میوه پوست شده به سمت سیاوش رفت تازه پی به عشق درون چشمان باران می برد.»
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران