مشروطیت ایران و رمان فارسی جلد 2
قیمت : ۱۱۹,۰۰۰ ریال
کتاب مشروطیت ایران و رمان فارسی (جلد 2) نوشتهی مسعود کوهستانی نژاد، قسمتی از مجموعه ادبیات عصر مشروطیت محسوب میشود، که در آن سیر آشنایی ایرانیان با تحولات ادبی دنیای جدید و تغییر ذائقهی ادبی در سالیان پیش و پس از انقلاب مشروطه بازبینی شده است.
در این کتاب سه رمان دورهی مشروطه به نامهای داستان شگفت: عروسی مهرانگیز، گلآقا-گلتاج و یادبود سفرنامه کاپیتان بارون کورف به ایران بررسی و گردآوری شده است.
پس از شروع ترجمه و انتشار رمانهای اروپایی در ایران از اواسط دورهی ناصرالدین شاه و به ویژه با تشدید فعالیت دارالترجمهی خاص همایونی از سال 1300 قمری به بعد در رابطه با ترجمهی رمانها، زمینهی لازم برای آفرینش ادبی ایرانیان جهت رماننویسی فراهم گردید.
هنگام شروع این آفرینشها علاوه بر فعالیتهای مترجمان در داخل کشور، حضور بسیاری از اهل فرهنگ و ادب ایران در خارج از کشور و مناطق پیرامونی، کمک بزرگی به شروع رماننویسی ایرانیان نمود. در سالهای مورد بحث، یعنی اواخر دورهی ناصرالدین شاه، گروههای بزرگی از ایرانیان در نقاط مختلف زندگی میکردند. در قفقاز، آسیای میانه، عثمانی و استانبول، عتبات، مصر، فلسطین و لبنان، چندین شهر و ناحیهی هندوستان جمعیت زیادی از مهاجران ایرانی ساکن بودند.
در میان این افراد، تعداد قابل توجهی از اهل فرهنگ، ادب و هنر ایرانی نیز حضور داشتند که به دلیل وجود فشارها، سانسورهای دولتی و فضای بستهی اجتماعی در ایران، امکان فعالیت نداشته و از کشور مادری خود مهاجرت کرده و در مناطق اطراف اقامت کرده بودند و به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه میدادند. ظهور نوشتارهای فارسی زبان در این جمعیت (از جمله اختر استانبول، کلکته و قاهره) بزرگترین دستاوردهای فعالیت فرهنگی ایرانیان ساکن در مناطق و کشورهای فوقالذکر است. این افراد نقش بسیار پررنگی در انقلاب فرهنگی مشروطیت و عمق بخشیدن به آن دارند.
در بخشی از مشروطیت ایران و رمان فارسی (جلد 2) میخوانیم:
من که تقریبا تمام کتبی را که راجع به ایران نوشته شده دیدهام باید انصاف بدهم که از همه بهتر سیاحتنامه (شاردن) است که دویست سال قبل نوشته شده. از آنجا که این کتاب با نهایت دقت و از روی وجدان نوشته شده هر که دست به انتقاد آن بزند ناچار است که از آن تمجید نماید. ایران در راه علوم ابدا ترقی نمیکند. افکار و اذهان مردم همیشه در یک نقطهای ساکن است که قریب به صفر میباشد. بنابراین شرحی را که (شاردن) از ایران داده و درست از روی حقیقت و طبیعت برداشته شده تاکنون نیز بهترین مجموعهای در باب اوضاع (وطن گل و بلبل) میباشد. سکنه شهرهای بزرگ، کلیه قوانین اسلام را چنانکه باید رعایت نمیکنند. با وجود منع قرآن و اصرار آخوندها که گاهگاه در پاکیزگی ایمان و رسوم مردم دقت غریبی به خرج میدهند باز نوشیدن شراب مخصوصا فیمابین طبقه عالی و مردمان دارا و جعلی معمول است. راست است که در ملا [عام] هیچیک از مومنین جرات ندارد لب خود را به جام شراب بیالاید ولی محرمانه وقتی در پستوهای حرم خانه خود مینشینند بیش از هر کافری شراب مینوشند تا مست لایعقل شوند.
بیگلربیگی تبریز فتحعلیخان که مردی مسن است به قدری در شراب افراط کرده که دیگر هیچ مشروبی نمیتواند او را مست کند لذا از تجار انگلیسی خواهش کرده بود که چارهای برای او بیندیشند. آنها هم الکل خیلی تندی برای او وارد کردند و هر وقت که فتحعلیخان نصف از این الکل و نصف (رم) مخلوط کرده مینوشید تا حدی کیف به او دست میداد. آن هم وقتی که در سه گیلاسش پشت سر هم از یک چنین مشروب آتشینی سر میکشید. شاه مرحوم هم محرمانه به شرب این مایع ممنوع سرمست میشد و پس از مرگش مقدار زیادی بطری شراب شیراز در سرداب او پیدا شد و به همین جهت از درباریانی هم که شراب مینوشیدند بازخواست نمینمود. در یکی از مسافرتهایی که فتحعلی شاه به تهران میکرد وقتی به سلسله جبال قافلان کوه که آذربایجان را از خمسه یا به عبارت اخری از عراق جدا میکند، رسید به بیگلربیگی تبریز گفت: (چقدر خوشحالم زیرا بوی عراق به مشامم میرسد.) بیگلربیگی که تصور کرد صحبت از عرق میشود به ریش و به قبر پدرش قسم خورد که در آن روز اصلا مشروب تند به دهانش نرسیده است و شاه را این اشتباه بیگلربیگی خیلی خوش آمد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران