مسافر عشق اثری بی بدیل از شیوا حلمی‌سرشت کتابی است که به شما تجربه بالا و پایین های روزگار و تغییرات زندگی را میدهد .
این روزها و با شرایط فعلی در جامعه واژه گم شده در فرهنگ لغت روزانه افراد جامعه عشق بوده و سر منشاء عشق مختصاتی در سینه همه انسان ها به نام قلب است که از عشق و احساس تغذیه میکند و هرآنچه محبت به انسان شود نتیجه آن آرامش درونی و کاهش استرس و نگرانی است
طبق گفته نویسنده در عصر حاضر و شرایط جامعه امروز، با دقت در شیوه زندگی کردن انسا‌ن‌ها، به نظر می رسد که جایگاه دل تا حدودی نادیده گرفته شده است. با دقت در احوال و روزگار مردم، این نتیجه به دست می‌آیدکه آرامش در گفتار و رفتارشان بسیار کمرنگ شده است. اکثر مردم به دنبال سپری کردن روزها و گذران زندگی هستند و به شدت دچار روزمرگی شده‌اند. تفکر در درون و دقت به حالات خود، چیزی است که مورد غفلت واقع شده است. در جامعه استرس زا و آشفته امروز، عمدتا دغدغه امرارمعاش، انسان‌ها را سرگرم خود ساخته و کمتر زمانی برای در خود فرورفتن و پی بردن به اسرار وجودی خویش، برایشان باقی مانده است. اگر کسی در این بحبوحه گرفتاری از کنارشان رد شود و سخنی پرمغز بگوید، ممکن است لحظات کوتاهی در خود فرورفته و سرخوش شوند ولی در همین حد باقی می‌ماند. همانطور که می‌دانیم همواره در طول زندگی بشر، شوق و تقلای به اصل خود بازگشتن و از نو تازه شدن به صورت یک پتانسیل وجود داشته و همیشه به دنبال فرصتی م یگشته که به انرژی جنبشی و شور و هیجانی دوباره دست یابد.
لذا نویسنده با تالیف این کتاب خواسته که همه ما به خود کمک کنیم گلستان وجودی خود را بشناسیم و قدری تامل کنیم. در آن قدم بگذاریم و کمی از ثمرات شیرین آن بهره‌مند شویم تا شاید نه‌چندان کامل ولی مختصر، بتوانیم به خودشناسی برسیم و دل را که جایگاه خداوند است تا حدودی بازیابی کنیم و به آرامشی همیشگی در وجود خود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم :
سال دوم دانشکده بود. پس از انجام مراحل انتخاب واحد، بیست واحد برداشت که سه واحد آن، درس جامعه شناسی بود. یک روز زیبای پاییزی بود و حیاط دانشکده با آن درختان بلندش، از پنجره کلاس دیده می شد. همه جا پر از برگ های زرد و نارنجی شده بود و صدای جابه جا شدن برگ ها توسط باد شنیده می شد. آسمان ابری بود و باران نم نم می بارید. فضای بسیار زیبا و شاعرانه ای ایجاد شده بود. جلسه اول کلاس جامعه شناسی فرا رسید. در آن لحظه که غرق در افکار و سوالاتش بود و آن ها را در ذهن مرور می کرد، استاد وارد کلاس شد. پس از سلام و احوالپرسی با دانشجویان و معرفی خود و آشنا شدن با آن ها، توضیحاتی راجع به نحوه تدریس داد. بعد یک کتاب ششصد صفحه ای برای آن درس معرفی کرد. استاد توضیح داد که دانشجویان باید برای این درس تحقیق ارائه بدهند؛ موضوع تحقیق را به اختیار خود انتخاب و ارتباط آن را با جامعه شناسی بیان کنند. او گفت پنج نمره از بیست نمره این درس مختص به ارائه تحقیق است. قرار شد بچه ها در قالب تیم های دو یا سه نفره تحقیق را انجام و آن را در اواسط ترم ارائه دهند. بعد شروع به تدریس کرد. بحث درباره اوضاع جامعه و رفتارهای مردم بود.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.