مرخصی عاشقانه
قیمت : ۶۴,۰۰۰ ریال
صفحه اول مرخصی عاشقانه:
مرد جوان که کراوات زیبایی بسته بود نگاهی عصبی به مبل، جایی که دختر با لباس حاشیه دوزیاش نشسته و مشغول وارسی دستمالش بود، انداخت؛ احتمالا این اولین بار بود که این لباس را میدید، جنس دستمال توجه او را زیاد به خود جلب کرده بود و البته شکل و کارهایی که میشد با آن انجام داد.
دوروتی پارکر در نیو جرسی به دنیا آمد. پارکر، در سال 1967، تک و تنها، در هتل نیویورک که آخرین خانهاش شده بود، از دنیا رفت.
مجموعه داستانهای کوتاه این کتاب روایتگر حضور زنان در جامعه است، حضوری که همیشه پررنگ اما منفعلانه و احساساتی و وابسته و دنبالهروی حضور مردان است.پارکر با زبان طنز و گزنده خود نقاط ضعف شخصیتهای زن داستان را را به تصویر میکشد و برای تاثیرگذاری بیشتر داستانها را در فضائی رئالیستی و با کمترین حاشیهپردازی روایت میکند. داستانها به خصوص داستان اول بیشتر به یک نمایشنامه کوتاه شبیه است.
یک خط درباره داستان
1-داستان در مورد نامزدهایی است که در آن زن به ارتباط مرد با دختر دیگری مشکوک است و در انتها مرد با چرب زبانی زن را قانع می کند که چنین چیزی نیست.
2-داستان درباره ارتباط زن و شوهری است که مرد بالاجبار برای حضور در جنگ فراخوانده شده و اکنون بعد از مدتها و پس از آنکه یک بیست و چهار ساعت مرخصی را از دست داده اند،تنها حدود یک ساعت را برای در کنار هم بودن دارند.
3-داستانی است به روایت خود نویسنده که نیمه شب از خواب برخاسته و دلیل این بی خوابی خود را کتاب خواندن می داند.
4-درباره زنی کوتوله است که برخلاف همسر جدی اش عاشق دنیای تئاتر و هنرپیشه هاست و زمانی که بواسطه یکی از دوستانش چنین فرصتی برایش فراهم می شود از ملاقات با یک هنرپیشه زن و اطلاع ازنحوه زندگی او شوکه می شود.
5-داستان مادر و دختری است که دحتر برخلاف مادر فردی منزوی و گوشه گیر است اما بر حسب اتفاق با مردی که همه دخترها در شهر آرزوی ازدواج با او را در سر دارند، ازدواج و به شهر دیگری می رود و این بار مادر است که منزوی می شود.
معرفی کوتاه:کتابچه حاضر، از مجموعه داستانهای مدرن کلاسیک، دربردارنده داستانهایی از«دوروتی پارکر»، نویسنده آمریکایی است. مجموعه داستانهای کوتاه این کتاب، روایتگر حضور زنان در جامعه است؛ حضوری که همیشه پررنگ، اما منفعلانه و احساساتی و وابسته و دنبالهروی حضور مردان است. پارکر با زبان طنز و گزنده، نقاط ضعف شخصیتهای زن داستان را به تصویر میکشد و داستانها را در فضایی رئالیستی و با کمترین حاشیهپردازی روایت میکند. در این مجموعه تجربه نمایشنامهنویسی دوروتی پارکر بیش از جنبه شاعرانهاش بر داستانها تاثیرگذار است.
درباره کتاب
دوروتی پارکر در 22 آگوست 1893 در وست اند نیوجرسی به دنیا آمد. پارکر در 7 ژوئن سال 1967 تک و تنها در هتل نیویورک که آخرین خانه اش شده بود از دنیا رفت. مجموعه داستان های کوتاه این کتاب روایتگر حضور زنان در جامعه است حضوری که همیشه پررنگ اما منفعلانه و احساساتی و وابسته و دنباله روی حضور مردان است. پارکر به زبان طنز و گزنده خودنقاط ضعف شخصیت های زن داستان را به تصویر می کشد و برای تاثیرگذاری بیشتر داستان ها رادر فضایی رئالیستی و با کمترین حاشیه پردازی روایت می کند.
توضیحات
«مرخصی عاشقانه» دربردارنده 5 داستان کوتاه نوشته دوروتی پارکر(1967-1893)، نویسنده آمریکایی برنده جایزه ا.هنری است.
پارکر در داستانهای کوتاه این کتاب، به عنوان یک نویسنده زن، جایگاه و نقش زنان در جامعه را مورد نقد قرار میدهد.
در بریدهای از داستان لولیتا از این کتاب میخوانیم:
«خانم اوینگ، زن کوتاهقدی بود. او مسوولیت تعداد زیادی از زنهای کوتاهقد را به عهده داشت که میخواستند مشکلات زندگیشان را که بهدلیل چند اینچ کوتاهی قدشان ایجاد شده بود، برطرف کنند. او خالق مهربانی و تهییجهای کوچک، بازکردن محدود چشمها و چیندادن بینیها، دویدنهای کوتاه و بهراهانداختن جنبشها و سخنرانیهای کوتاه و برپاکردن قهقهههای محدود بود. هرزمانی که خانم اوینگ وارد جمعی میشد، سکوت جمع شکسته میشد.
سناش موضوع جذابی برای حدسزدن بود و تنها کسانی از آن خبر داشتند که دوران مدرسه را با او گذرانده بودند. خودش اعلام کرده بود که هیچ اهمیتی به تولدش نمیدهد. به آنها اجازهی بهراهانداختن هیاهو را نمیداد؛ و این درست است که هرگاه چندین دست از چیزهای مشابه را جمعآوری میکنید، از دستدادن غصهی کمتری برایتان ایجاد خواهد کرد. در تابستان، لباس ورزشی کتان کوتاهی میپوشید، و جورابهای کوتاهی که باعث میشد سیاهرگهای پشت پاهایش کاملا آشکار شود. در زمستان، نیمتنههای بافتهشده از تافته که بارها و بارها تزیین شده بود میپوشید و ژاکتهایی از پوست حیواناتی که کمتر در معرض انقراض هستند به تن میکرد. اغلب، در بعدازظهرها روبان کمرنگی به سر میبست. در گرمای سوزان و توفان بیدادگر با مشقت تمام به آرایشگاه میرفت. رنگ موهایش تکراری و به شدت روشن بود و از اینکه آنها را فر میکرد لذت میبرد. اعتقاد داشت که وقتی کسی انگشتاش را در موهایش فرو میکند میبایست موهایش به دور آن حلقه شوند.»
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران