محله خرگوش ها

کتاب محله خرگوش ها نوشته جناب آقای سید محمود برآبادی است که توسط انتشارات سروش منتشر شده است.
این کتاب برای گروه سنی ب و ج تالیف شده است که شامل 12 داستان کوتاه با عناوین «گوش دراز کجا رفته؟» «آن صداها چیه» «چه چشم هایی داشت» «کلاغ ها کدو دوست دارند» « دشمن خیلی بدبو» «کاش خودم می رفتم» «باید برویم کمک» «هیچ خرگوشی نباید تنهایی جایی برود» « زنده باد جزیره خرگوش های سفید» « ما به محله برمیگردیم» «وقت کردی یکم بخواب» و «آنجا را ببینید»

بخشی از کتاب:

دم سیاه یک دفعه از خواب پرید. چشم هایش را باز کرد و از پنجره بیرون را نگاه کرد. هوا کمی روشن شده بود. یادش آمد که با پسرخاله اش، گو ش دراز، قرار گذاشته بروند آن طرف جزیره، نزدیک جنگل بلوط.
«وای... وای... دیرم شد! »
از تختش پرید پایین، در کلبه را به هم زد و دوید طرف خانه ی خاله خرگوش که آن سمت چشمه بود. از روی جوی آب پرید و با
چند خیز بلند خودش را به چشمه، که اطرافش پر از بوته بود، رساند. این طرف و آن طرف را نگاه کرد، گوش دراز نبود.
قرار بود گو ش دراز پیش از طلوع آفتاب کنار چشمه باشد. دم سیاه پیش خودش گفت: «چه خوب که نیامده، خودم هم
خواب ماندم. »
خودش را با چند خیز دیگر به کلبه ی خاله رساند. در زد. خبری نشد. دوباره محکم تر زد. بازهم خبری نشد. لای در باز بود، در راهل داد. خاله خرگوش با چشم های پف کرده آمد جلو.
«چی شده صبح به این زودی آمدی!؟ »
«خاله! زود باش گوش دراز را بیدار کن که خیلی دیرمان شده. »
خاله گفت : «مگر با تو نبود خاله؟ »
«با من؟ من که اینجا هستم و تا دو دقیقه ی پیش هم خواب بودم. »
خاله گفت: «همین نیم ساعت پیش رفت، گفت قرار است باهم بروید آن دوردورها. »
دم سیاه گفت: «آره، آره، خداحافظ، من رفتم. »
«کجا؟ وایستا ببینم. »
دم سیاه گفت: « خاله دیرم شده. »