مجموعه کتاب های از سرزمین نور: ای جامه بر سر کشیده برخیز، داستان بعثت پیامبر اسلام (ص)(جلد چهاردهم)
قیمت : ۱۴۰,۰۰۰ ریال
این مجموعه که مخاطب آن نوجوانان هستند، در هر مجلد به فرازی از زندگی رسول گرامی اسلام پرداخته است.قالب نوشته ها داستان است و جدا از نام کلی مجموعه که “از سرزمین نور”است، هر مجلد نیز عنوان ویژه خود را دارد.این عناوین به ترتیب عبارت اند از:داستان زمزم(داسنان زندگی نیای پیامبر)، آنچه خدای کعبه اراده کند(داستان زندگی پدر پیامبر)، و ان ستاره که دنباله دار می آید(داستان تولد پیامبر)، یتیم نظر کرده(داستان خردسالی پیامبر)، آن قصه که در کتاب ها آمده بود(داستان دیدار عبدالمطلب با شاه یمن)، با من سخن بگو مادر(داستان زندگی مادر پیامبر)، ماجرای سپاه فیل(داستان حمله ابرهه به مکه)، آن پدر بزرگ دوست داشتنی(پایان کار عبدالمطلب)، سفر دراز شام(داستان نوجوانی پیامبر)، خورشیدی در خانه خدیجه(داستان جوانی پیامبر)، داستان سیل آن سال(داستان جوانی پیامبر)، شب رویش غنچه نور(داستان بعثت پیامبر)، ای جامه بر سر کشیده، برخیز(داستان بعثت پیامبر)، روزگار دراز رنج(از دعوت آشکار تا آغاز هجرت به حبشه)، روزنه ای به رهایی(داستان هجرت حبشه).
قابل ذکر است،این مجموعه به صورت یک جا یا تک مجلد ،موفق به در یافت جوایزی از دومین جشنواره قصه های قرآنی،ائمه ،معصومین و پیامبرن،جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،مجله سلام بچه ها،انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان،و جشنواره کتاب شهید حبیب غنی پور شده است.همچنین متن این مجموعه در دهه 1370 در طول دو سال(ساعت هشت و نیم صبح های جمعه ) به صورت روایت نمایش از صدای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و سپس با ترجمه به چند زبان از شبکه های برون مرزی صدا نیز به همان صورت روایت نمایش پخش گردید و مورد استقبال مخاطبان واقع شد.اضافه آنکه دست اندر کاران این مجموعه خاصه نویسنده آن، ضمن شرفیابی به حضور مقام معظم رهبری،مورد تقدیر ویژه معظم له واقع شدند.
بخشی از کتاب:
روز، با روح شیری خود، در حال دمیدن در تن سست یزدهٔ شهر بود. تاریکی نرم نرم عقب می نشست و روشنایی پیش می خزید. سیاهی رنگ می باخت و هر لحظه رقیق تر می شد، و سپیدی بر آن غلبه می کرد. خدیجه، در کنار شوهر، بر تخت مهمان سرای خانه، در خواب سنگینی بود. پیامبر هم به خواب عمیقی فرو رفته بود. بعد از آن ماجرای عجیب شب پیش و آن هیجان ها و اضطراب ها و آن خوابیدن دیروقت، این طور ماندن آن دو در خواب، چیز غریبی نبود.
هرچند، پیش از آن، همیشه، در این ساعت، از خواب بیدار شده بودند. با نشستن اولین گنجشک بر کف سنگفرش حیاط، پیامبر، ناگهان جنبشی در جان خود احساس کرد. نخست در زیر عبا و لحاف و گلیم، سنگین، جنبید. بعد، نرم، پلک گشود، و بار دیگر، چشم هایش را بست.از آن تب و لرز پیش، اثری نبود. اما کوفتگی زیادی در تن، و درد کمی در سر، به جا مانده بود.
در حیاط، خنکی سپیده دم آخرین روزهای پاییز که از طرف صحرا در زیر پوست شهر می دوید، لرزه بر تن گنجشک ها می انداخت. ولی در زیر آن رواندازهای کلفت، گرمای دلچسبی، تن سست پیامبر را در بر گرفته بود.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران