لهستان هراسی با 4 نوامبر
قیمت : رایگان
کتاب لهستان هراسی با 4 نوامبر نوشته صادق نیک پور، به مباحثی چون؛ تجارت ایران - لهستان در قرون وسطی، جاده ابریشم و ارتباط ابریشمی، دیاسپورای لخ در ایران و پلونوفوبیای روسی میپردازد.
لهستان هراسی حالتی است که در نتیجه لهستان ستیزی متخاصمان لهستان در فرهنگ برخی جوامع، سعی در گسترش آن دیده میشود؛ از طرف معدودی از احزاب بر جای مانده و دفورمه شده از حالت اولیه در پی عدم مقبولیت جهانی در مورد بنیانهای مطرح شده آنها رخ داده است.
امروز منابع گستراننده این نوع فوبیا شناخته شده هستند و دلایلش هم بر اساس همان منابع و پیشینه آنها قابل ردیابی است. اما نکته مهم جهت حرکت و اجباری است که در گسترش این نوع فوبیا حس میگردد به خصوص در وضعیتی که جهان امروز در آن قرار دارد.
در برخی از گزارشها این نوع نگرش را نوعی هیستریای روانی خواندهاند. در هر صورت جریان فوبیاسازی وجود دارد و انکاری در آن نیست و دلایل عدیده بر آن میتوان برشمرد.
لهستان و روسیه دو اسلاویک بزرگ روی زمین هستند که در زمانی نوع نگاه استالینیستی یکی به دیگری در اتحاد با نازیسم جنگ جهانی دوم را با اشغال لهستان و اعمال سیاست حذف به راه انداخت.
این که نازیسم و استالینیسم را دو شاخه روییده از یک ریشه بیانگاریم علاوه بر پیشینه ایدئولوژیک آنان و وحدتها و پیمانهای مشترک بین آن دو در زمان اقتدار پس از جنگ جهانی اول بحث تاریخی و در ضمن ایدوئولوژیک فلسفی را میطلبد که خارج از موضوع این نوشتار است اما استمرار همان دو ایدئولوژی و جهانبینی نازیسم و استالینیسم در ورژنهای جدیدشان با نامهای مختلف متناسب با جهان پسا دو هزار و با همان مشرب وجود دارد و این امر منجر میگردد که گاهی مرور بر گذشته تلخ دوران منجر به جنگ و تلختر از آن مرور جنگ و عواقب پس از جنگ را بر هر نوشتاری تحمیل مینماید.
در برخی جهانبینیهای نوین برگرفته از سوسیالیسم استالینستی و یا مارکسیسم روسی حتی پس از پروستریکا و گلاسنوست همان نوع نگرش دیکتاتوری پرولتاریایی در فرافکنی بر خارج از حوزه اتحاد جماهیر شوروی سابق و در میان سایر جوامع دور مانده از خفقان کمونیستی هم دیده میشود که در نئونازیسمهای نوین نگرش تلطیف شده آپارتایدهای با لباس اومانیستی هم حضور دارند که خود برترانگاری از جنس راسیسم در آنها قابل مشاهده است. این خود برتر انگاری در انواع جدید راسیسم اعتقادی یا راسیسم نژادی خونی یا راسیسم منطقهای جغرافیایی متبلور است و در باور اعتقادی این جهانبینیها این حق را به صاحبان و معتقدان به این راسیسمها میدهد که امپراطوری و حکومت جهانی خود بر دیگرانی که به زعم آنان در طبقه پستتر تلقی میگردند از نوع دیکتاتوری پرولتاریایی را گسترش دهند و در این حکومت خود دیکتاتوری و استبداد، حقوق حقه آنان تلقی میگردد.
در صفحات مختصر کتاب لهستان هراسی با 4 نوامبر (Polonophobia with November 4th) فقط به مواردی از پلونوفوبیا از دو ریشه استالینیستی و نازیستی در جهان پسا دو هزار اشاره میشوند که مراسمهای چهارم نوامبر از بهانهها و نیز نشانههای آن هستند تا گسترش جهانی پولونوفیلا یا لهستان دوستی را متعاقب تاثیر شگرف لهستان بر ادبیات و فرهنگ بینالملل و اعتماد جهانی به آنان تهدید نماید.
لهستانی تباران در جهان بزرگترین نقش را در هنر، فرهنگ، ادبیات و نیز علوم مختلف و تجارت بر جای گذاشتند فقط مروری بر آمار لهستانی تباران برنده جایزه نوبل و یا هر جایزه جهانی دیگر کفایت میکند که مثلا بدانیم برگسون فیلسوف برنده نوبل ادبیات فرزند یک مهاجر لهستانی یا دیاسپورای لخ بود که افتخارش نصیب فرانسه گردید و تا به امروز به طور مستقیم و غیرمستقیم بزرگترین اثر بر ادبیات، هنر، سینما و فلسفه را بر جای گذاشت مانند تاثیر او بر فلسفه سینمایی ژیل دلوز، ظهور نگرشهای جهانهای موازی و یا نظریه خلاقیت و آفرینشگری و شناوری ذهن و مفهوم اشیا توسط دکتر میهای چیک سنتمیهایی استاد مجاری تبار دانشگاه آمریکایی و یا نگرش زبان اشیا توسط دیان سادجیک و یا تولد مفاهیم ذهن گسترده توسط دیوید چالمرز استرالیایی و اندی کلارک اسکاتلندی و یا ظهور رشتههایی مانند علوم شناختی و یا فلسفه ذهن و یا ورزشهای ذهنی همه متاثر از فلسفه تاثیرگذار او هستند و لذا بیجهت نیست که در اروپا سرزمین لخ را سرزمین توانمندان ذهنی و جادوگرانی میدانند که هیچ وقت نابود نمیشوند.
پس عجیب نیست اگر مدرسه جادوگران هاگوارتز در رمان هریپاتر اکنون در لهستان هم هست. تا گردشگران به لهستان بتوانند آن را ببینند.
در بخشی از کتاب لهستان هراسی با 4 نوامبر میخوانید:
وویچخ یاروزلسکی بحث انگیزترین چهرهی سیاسی تاریخ معاصر لهستان بود او در سمتهای نخستین رئیسجمهور لهستان، ششمین دبیر اول حزب متحد کارگری لهستان، نخستوزیر جمهوری مردمی لهستان، وزیر دفاع ملی جمهوری مردمی لهستان مشغول بود.
زندگی او از تبعید در سیبری تا اعزام نیرو برای سرکوب بهار پراگ در سال 1968 پر از حوادث جنجالی بود و نیز برقراری حکومت نظامی در کشور در پیشینه او ماندگار تاریخ لهستان شدند.
یاروزلسکی در روز 13 دسامبر سال 1981 به عنوان وزیر دفاع وقت لهستان در کشور حکومت نظامی اعلام کرد و خود نخست وزیر و رهبر حزب کمونیست شد و این دوران سه سال طول کشید و تعداد زیادی کشته و هزاران نفر از اعضا و هواداران اتحادیه کارگری مستقل همبستگی بازداشت شدند و هزارن نفر دیگر به ناچار از کشور گریختند، مهاجرت کردند و دیاسپورای لخ را بار دیگر بدون فشار روسیه و تحت فرماندهی یک لهستانی دوران کمونیستی تجربه کردند و این اقدام او حتی تا زمان مرگش همچنان در لهستان بحث برانگیز بود. در عین حال او را از عوامل مهم پیشگیرانه از وقوع جنگ داخلی در لهستان و مانع ورود نیروهای روسی به لهستان میدانند.
یاروزلسکی در دو چهره قهرمانی تراژیک برای مصون نگهداری لهستان از آسیبهای ارتش روسیه و نیز در چهره دیکتاتور کمونیست سرکوبگر آزادی خواهی و مطالبات اتحادیه کارگری مستقل همبستگی و روشنفکران ناراضی در لهستان شناخته شده است.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران