قصه های بهلول
قیمت : ۶۰,۰۰۰ ریال
مرحوم قاضی نورالله شوشتری صاحب کتاب «مجالس المومنین» در شرح احوال بهلول مینویسد:
و او وهب بن عمرو است که از عقلای مجانین بوده و بیخبران او را دیوانه میخوانند. مولد او «کوفه» است و چنانچه در «تاریخ گزیده» مسطور است از بنی اعمام هارونالرشید عباسی بوده و شاگرد خاص حضرت امام جعفر صادق (ع) بوده و در زمرهٔ متقیان عصر خود بوده است.
بهلول که به معنای گشادهرو و خوب صورت آمده و مردان مزاح و بذلهگو، حاضرجواب و عاقل کهنهکار را به وی تشبیه و تمثیل میکنند، اگرچه به ظاهر دیوانه مینمود، ولی از فضلا و خردمندان روزگار بوده است. در تذکرهها، بهلول زیاد داریم، ولی بهلول معروف همان شخصی است که در زمان خلافت هارونالرشید میزیسته و از شاگردان مخصوص امام صادق (ع) بوده است. بهلول، مردی عارف و عالم و شخصی فاضل و صاحب عقل و هوش سرشار و یگانهٔ دهر و سرآمد روزگار خود بود، ولی به واسطهٔ حفظ دین و ترویج شرع مبین و نشر حقایق و معارف الهیه، خود را به جنون و دیوانگی زد و در آن دوران تسلط معاندین، به غیر از این چاره نداشت، والا خون او را میریختند.
در «قصههای بهلول» محمد شب زنده دار، روایات، قصهها و لطیفههای کوتاهی که درباره این شخصیت در منابع گوناگون آمده است را میخوانید:
روزی سکهٔ طلایی در دست داشت و با آن بازی میکرد. شیادی به او گفت: اگر این سکه را به من بدهی، در مقابل ده سکه به همین رنگ به تو میدهم.
چون سکههای شیاد را دید، دریافت که آنها از مس است. پس به شیاد گفت: به این شرط میدهم که سه بار مثل خر، عرعرکنی. شیاد پذیرفت و سه مرتبه عرعر کرد.
بهلول روی به شیاد کرده و گفت: تو با این خریت فهمیدی که سکهٔ من از طلاست، آن وقت توقع داری من نفهمم که سکه های تو از مس است؟
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران