علل گرایش به مطالعه
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
منیره دهقان بنادکی در کتاب علل گرایش به مطالعه، به بررسی علل و عوامل موثر مطالعه در بین دانشجویان رشته علوم اجتماعی، پرداخته است.
در طول تاریخ، رشد علمی، تغییرات بسیاری داشته و در طی اعصار مختلف نوسان یافته، انسان از دوران اولیه زندگی خود همیشه در پی کشف حقایق علمی بوده و دست به اختراعات و اکتشافات زده است. این رشد علمی در کشورها متفاوت بوده است در کشور ایران از زمان تاسیس دارالفنون، به عنوان مدرسهای رسمی در آموزش و پرورش تحولات شگرفی همراه با شکافهایی در سطحی بزرگ رخ داده است. در اختیار نبودن کتاب کافی در دست مردم این مرز و بوم، متناسب نبودن مطالب با سطح سنی افراد و در نتیجه بیعلاقه شدن آنها به امر مطالعه روندی را پدید آورده است که امروز شاهد آن هستیم.
"چارهای نداریم جز این که بپذیریم عواملی وجود دارند که ما را به فعالیت وا میدارند و این عوامل نه تنها ما را به فعالیت وادار میکنند بلکه ما را به سوی هدف خاصی سوق میدهند. "روانشناسان این عوامل را علاقه و انگیزه مینامند". میتوان انگیزه را به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف: انگیزههای فیزیولوژیک یا اولیه؛ یعنی انگیزههایی که براساس نیازهای زیستی موجود زنده بنا شدهاند و جنبه ذاتی دارد. مثل: گرسنگی، تشنگی و نیازهای جنسی.
ب: انگیزههای اجتماعی: یعنی انگیزههایی که هیچ نیاز زیستی را برطرف نمیکنند بلکه در اثر یادگیری به وجود میآیند مثل: انگیزههای کسب علم، مقام، مال، انگیزههای پیشرفت.
"انگیزههای اجتماعی به طور عمده تحت تاثیر اجتماعی که انسان در آن رشد کرده است قرار دارند و تنها به طور مستقیم، نیازهای زیستی او را برطرف میکنند. وقتی انگیزههای اجتماعی انسان را به دقت بررسی میکنیم، ریشههای آن را در تاریخ اجتماعی، در آنچه برای او اتفاق افتاده است مییابیم".
در کتاب علل گرایش به مطالعه میخوانیم که "تحقیقات نشان میدهد هر اندازه انگیزه پیشرفت بیشتر باشد موفقیت نیز به همان اندازه بیشتر خواهد بود. علت به وجود آمدن انگیزه پیشرفت این است که جامعه به آن ارج مینهد و خانوادهها نیز برای فرزندانی که به دنبال پیشرفت میروند ارزش بیشتری قائل میشوند. میتوان گفت، که انگیزه پیشرفت از طریق آموزشهای ویژه و سرمشق قرار دادن افراد موفق به وجود میآیند. "
بعد از انقلاب با توجه به افزایش جمعیت جوان و شرایط خاص اجتماعی ارزشهایی مبدل به ضد ارزش شده است و برعکس با توجه به اینکه میزان مطالعه، یکی از مهمترین شاخصهای رشد و توسعه است نمیتوان به راحتی از این مسئله (مطالعه، کیفیت اطلاعات، یادگیری و سواد دانشجویان) چشم پوشی کرد و دست دانشگاهها را صرفا در پیشرفت توسعه کمی و نه توسعه کیفی بازگذاشت.
با توجه به آمار میزان مطالعه در ایران که بسیار اسف بار و ناراحت کننده است این سوال پیش میآید که به راستی علل و عوامل آن چیست؟ شاید کمبود کتابخانه و کتاب و ضعف فرهنگ عمومی علت رکود نشر کتاب و فقر کتابخوانی در ایران است یا برعکس باید گفت که فقر کتابخوانی باعث ضعف فرهنگ عمومی و رکود نشر کتاب است احتمالا درستتر این است که این دو را علت و معلول یکدیگر ندانیم بلکه لازم و ملزوم یکدیگر قلمداد کنیم؛ تا بتوانیم از این دور بسته و باطل خارج شویم.
کشور ما در وضعیتی است که بحث از کمیت کتابها و کتابخانهها در مرحله دوم الویت است الویت اول این است که چرا با وجود تعداد نسبتا محدود کتابها و کتابخانهها (نسبت به جمعیت کشور) باز هم اقشار تحصیل کرده و با سواد کشور رغبتی به استفاده از کتابهای کتابخانهها نشان نمیدهند؟ پاسخ به این سوال و دیگر سوالات مستلزم خواندن کتاب علل گرایش به مطالعه و انجام تحقیق و تکمیل پژوهشهای پیشین در این رابطه است اینکه تاریخ همیشه دست ما را در جهت ترقی روز افزون بسته است نمیتواند، بهانهای باشد برای نشستن.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران