عبور از نقطه تلاقی
قیمت : ۷۵,۰۰۰ ریال
تازه خواندن یاد گرفته بودم که در زیرزمین خانه پدری، لابهلای مجلههای قدیمی، کتاب کودکانهای توجهم را جلب کرد. روی جلدش تصویر دو پرنده بود، یکی سیاه، یکی سفید.
همانجا نشستم، جذب داستان و عکسهای سادهاش شدم، تنها چیزی که بعدها از آن خاطره یادم ماند درد و غمی بود که موقع خواندنش قلبم را فشرد و اشکهایم را جاری ساخت.
سالها بعد، وقتی خیلی اتفاقی دوباره کتاب را میان خرتوپرتهایی مستعمل در گوشهای مهجور پیدا کردم. بیمعطلی نشستم تا بخوانمش!
خیلی دوست داشتم ببینم چه چیز کتاب آن زمان روح کودکانهام را شدید متاثر کرده، داستان چند برگ بیشتر نبود، صفحات کاهیاش بهمرور زمان نم گرفته و لکههای زردی روی آنها دیده میشد، در هر ورق دو یا سه سطر بیشتر نوشته نشده بود! مابقی عکسهایی سیاه و سفید از دو پرنده. سفید، نماد روشنایی و سیاه، نماد تاریکی.این دو در کنار هم زندگی را تشکیل میدادند و چرخ روزگار بهخوبی میچرخید.تراژدی دقیقا از زمانی شروع شد که آن دو از باهم بودن خسته شدند.
معرفی کتاب:
کتاب عبور از نقطه تلاقی به قلم فریده ترقی، مجموعهای از داستانهای کوتاه و دلنشین است.
در بخشی از کتاب عبور از نقطه تلاقی میخوانیم:
با خجالت نگاهی به دکان قصابی میاندازد. چند نفری داخل هستند. چشم میگرداند مگر سایهای پیدا کند. خودش را به آهستگی به گوشه دیوار میکشاند و بدن خستهاش را به آن تکیه میدهد، از همان فاصله هم حرکات فرز دست حسن آقا قصاب که با مهارت مرغ را پوست کنده. تکه میکند و هم زمان شاگردش را میفرستد پشت دستگاه چرخ گوشت، دیدنی است. چادرش را تا حد امکان جلو میکشد. رویش را میپوشاند، کاش میشد تا خلوت شدن مغازه یک گوشه بنشیند. دستانش از شست و روب زیاد درد میکند و ناخنهایش حسابی ساییده شدهاند، با خودش میگوید:
"امروز چقدر گرم است!"
دختر بچهای در حالی که گوشه چادر مادرش را گرفته است از روبهرو میآید. کودک هر چند گام یک بار پاهایش سست میشود و نگاهی به پشت سر و عروسکهای پلاستیکی آویزان شده از در سوپری میاندازد و نق زنان چادر مادر را میکشد. مادر بیاعتنا به راهش ادامه میدهد. هرم گرما و خستگی هوش و حواسش را کرخ کرده است، نگاهش روی کودک ثابت میماند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران