فریبا کوه نشین طارمی در کتاب صمیمیت زناشویی، نشان می‌دهد که صمیمیت می‌تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد.

خانواده را موسسه یا نهاد اجتماعی معرفی کرده‌اند که ناشی از پیوند زناشویی زن و مرد است. از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان، وجود تعامل سالم و سازنده میان انسان‌ها و برقرار بودن عشق به هم‌ نوع و ابراز صمیمیت و همدلی به یکدیگر است.
خانواده محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی است و داشتن آگاهی از نیازهای زیستی و روانی و شناخت چگونگی ارضاء آن‌ها و تجهیز شدن به تکنیک‌ها شناخت تمایلات زیستی و روانی ضرورتی انکار ناپذیر است. رضایت یک فرد از زندگی زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می‌شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد.
صمیمیت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. می‌توان صمیمیت زناشویی را به عنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی‌آید بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. به ویژه در سال‌های اولیه، صمیمیت زناشویی بسیار بی‌ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند.

کتاب صمیمیت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج‌ها مرتبط است. صمیمیت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس بیان می‌کنند که صمیمیت زناشویی یک تجربه شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است. آن‌ها باور دارند که صمیمیت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.
برای چندین دهه است که صمیمیت زناشویی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. در کتاب صمیمیت زناشویی می‌خوانید که محققان به هنگام مطالعه صمیمیت زناشویی در طول دوران ازدواج دریافتند که تمایل به پیروی از مسیر U شکل دارد. در طی مراحل اولیه ازدواج، رضایت زناشویی افزایش می‌یابد و در طی 10 تا 20 سال بعد رو به کاهش می‌گذارد و بعد از اینکه فرزندان خانه را ترک می‌کنند، زوجین مجال بیشتری برای تقویت رابطه زناشویی و صمیمیت بیشتر می‌یابند.
پژوهش‌های انجام شده در زمینه کاهش اولیه در میزان صمیمیت زناشویی U شکل بودن این روند را ثابت کرده‌اند، اما پاسخ‌های محکمی در زمینه این تغییر ارائه نداده‌اند. این کاهش میزان صمیمیت زناشویی غالبا به افزایش استرس در طول این دوران (اواسط دوران زناشویی) مرتبط است، استرس‌هایی چون کنار آمدن با رسیدن فرزندان به سن جوانی، مراقبت از والدین سالخورده، احساس پوچی، مسائل مالی و بازنشستگی.

وابستگی به عنوان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های است که در بسیاری از مشکلات بالینی از جمله اختلال وحشت زدگی و هراس از مکان‌های باز افسردگی و اختلافات زناشویی، دیده می‌شود. بسیاری از پرسشنامه‌های خود گزارشی جنبه‌های متفاوتی از وابستگی، از جمله افسردگی ثانوی، سبک شناختی نابهنجار یا ویژگی‌های شخصیتی و همکاران، را می‌سنجد.

علی رغم مشکلات فراوان مرتبط با حفظ و یا درمان مشکلات مربوط به حوزه روابط زناشویی مقیاسی به منظور سنجش رابطه زناشویی وجود ندارد. بیشترین تمرکز در زمینه‌های وابستگی در روابط زناشویی، بر روابط خصومت‌آمیز بنا شده است. گزارش‌های بالینی و یافته‌های حاصل از مطالعات کنترل شده حاکی از آن است که همسر آزاران (در اینجا منظور آزار رساندن به زنان است) به شدت به همسرانشان وابسته هستند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.