صلح کردند که جنگ بماند (جلد اول : چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن خاورمیانه جدید)
قیمت : ۹۹,۰۰۰ ریال
این کتاب، جلد اول مجموعهای دوجلدی دربارهٔ خاورمیانه و مباحثی است که سر شکلگیری آن مطرح شد. وجود خاورمیانه، حاصل تصمیمهای متفقین در جنگ جهانی اول و دوران پس از آن است. این کتاب، راوی چگونگی و چرایی این تصمیمهاست؛ بیم و امیدها، عشقها و نفرتها، اشتباهها و سوتفاهمهایی که در این تصمیمگیریها دخیل بودهاند. جلد اول این کتاب، دربارهٔ چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن خاورمیانهٔ جدید است.
دیوید فرامکین، مورخ، نویسنده و حقوقدان آمریکایی است که تاکنون هفت کتاب دربارهٔ مباحث تاریخی و سیاسی نوشته است؛ اما با همین کتاب مشهور شد. او این کتاب را (که نام ترجمهٔ تحتالفظی انگلیسی آن «صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد» است) در سال 1989 نوشت که نامزد جایزهی پولیتزر هم شد. او استاد بازنشستهٔ تاریخ و روابط بینالملل و حقوق در دانشگاه بوستون است.
معرفی کتاب:
کتاب صلح کردند که جنگ بماند (جلد اول: چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن خاورمیانه جدید) نوشتهی دیوید فرامکین، کتابی تاریخی و جذاب پیرامون حوادث جنگ اول جهانی و دوران پس از آن در خاورمیانه است.
هدف کتاب صلح کردند که جنگ بماند (A peace to end all peace) ارائه نگاهی گستردهتر از آن است که بهطور کلی در خاورمیانه روی داده تا نشان دهد که دگرگونی شکل این منطقه حاصل سیاست یک قدرت بزرگ در یک زمان منحصر به فرد بوده است.
دیوید فرامکین (David Fromkin) در جلد اول این کتاب، خاورمیانهی امروزی را حاصل تصمیمهایی میداند که متفقین در خلال جنگ اول جهانی و دوران پس از آن اتخاذ کردهاند. در کتاب صلح کردند که جنگ بماند (جلد اول: چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن خاورمیانه جدید)، داستان مفصل چگونگی و چرایی این تصمیمها، بیم و امیدها، عشقها یا نفرتها، اشتباهها یا سوتفاهمهایی را که در این تصمیمگیریها دخیل بودهاند، بازگو میشود.
بازخوانی تاریخ فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن خاورمیانه جدید نشان میدهد، بسیاری از باورهای کنونی دربارهی نحوهی این فروپاشی و پیامدهای آن، که مهمترین آنها یورش به خاورمیانه و جنگی دائمی بود، برآمده از گزارشهای غرضورزانهی فرانسویها، روسها و انگلیسیها است.
در بخشی از کتاب صلح کردند که جنگ بماند، میخوانیم:
ماهیت عثمانیها که جنگاوران غارتگری بودند در طول زمان چندان تغییر نکرد. آنها با تصرف سرزمینها و غارت ثروت ساکنان مناطقی که به تصرف خود درمیآوردند و گرفتن برده و به خدمت گرفتن آنها در ارتش عثمانی ثروت فراوانی به دست آوردند. بردههای به خدمت گرفته شده در ارتش عثمانی بهتدریج به مقامات ارشد نظامی ارتفا یافته و جایگزین فرماندهانی شدند که به علت سالخوردگی کنار گذاشته میشدند. این بردهها که به سرداری رسیده بودند به نوبه خود به غارت اموال و داراییهای سرزمینهای دیگر و گرفتن برده روی آوردند. تصرف سرزمینهای دیگر تنها شیوهای بود که آنها برای کسب ثروت بیشتر بدان متوسل میشدند. در قرون شانزده و هفده که کشورگشاییها و پیروزیها به شکست و عقبنشینی انجامید، امپراتوری عثمانی نیز علت وجودی خود را از دست داد. ترکها جنگاورانی کارآزموده اما از هنر زمامداری بیبهره بودند. رهبران عثمانی در قرن نوردهم تلاش کردند اصلاحات گستردهای در قلمرو خود به عمل آورند. هدف آنها تمرکز بخشیدن به حکومت، ایجاد دستگاه اجرایی زیر نظر وزیر اعظم سلطان، ساماندهی به مالیاتها و سربازگیری، فراهم آوردن تضمینهای قانونی، تاسیس مدارس غیردینی و تدریس فنون و آموزش حرفههای مختلف در این نوع از مدارس و مسائلی از اینگونه بود. این اصلاحات در حد ابتدایی باقی ماند و ابعاد چندان گستردهای نیافت. بسیاری از اصلاحات صرفا روی کاغذ باقی ماند و هرگز به اجرا درنیامدند. امپراتوری عثمانی در دنیای مدرن آن زمان نوعی وصله ناجور محسوب میشد و چنین به نظر میرسید که بساط رژیم متزلزل عثمانی دیر یا زود برچیده خواهد شد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران