کتاب صد غزل نوشته جناب آقای سید نوید حلمی منتشر شده در نشر متخصصان. در بخشی از این کتاب می خوانیم:



چنان بیدارم از رویا که رویایش نمی‌دانم

اگرچه خواب می‌بینم ولی خوابش نمی‌خوانم

من آن رویای بیدارم که عشق از آستینش داد

من آن روحم که جز کشتی سرمستی نمی‌رانم

برو ای چرخ سرگردان که دور ما به آخر شد

به سر گر یاد ما داری بیا تا سر بگردانم

زمین می‌گویدم برخیز، فلک می‌گویدم بنشین

زمین و آسمان‌ها را بچرخانم برقصانم

کجا آن عقل دریوزه تواند تا فلک خیزد

که می‌گوید خدا مرده‌ست‌ که من رویای یزدانم

الا ای کشتی باده مبادا لنگر اندازی

که تا لنگرگهت خیزم رسن‌ها را بدرانم

دمی افتان، دمی خیزان، دمی چرخان و سرگردان

سوی اقیانست خیزم که امواجت بشرانم

تو شمع طاقت‌افروزی، چراغ قامت‌افروزی

چه می‌سازی؟ چه می‌سوزی؟ مبادا شرم و دامانم

بخوان حلمی سرگردان به مستی، طالعت این است

تو خط باده می‌خوانی و من پیمانه‌گردانم

2

من ساقی اصواتم، تصویر نمی‌دانم

آواز تو می‌خوانم، تحریر نمی‌دانم

قانون خودم بر خود، گفتی کن و گفتم شد

پیمانه‌کشم اما تخمیر نمی‌دانم

من طوطی اسرارم، از عشق به تکرارم

آیات تو می‌گویم، تفسیر نمی‌دانم

این‌گونه به دف افتان، این‌گونه به نی خیزان

من کیستم آخر هان؟ تعبیر نمی‌دانم

خاموشم و در نجوا، بی‌حرفم و در غوغا

دیوانه‌ام و اما زنجیر نمی‌دانم

بر وقت خودم برپا، ساعت تو چه می‌پرسی

من زود نمی‌دانم، من دیر نمی‌دانم

لنگرکش طوفانم در بندر چشمانت

در وقت براندازی تاخیر نمی‌دانم

با حکم تو می‌رانم شب را ز حیاط جان

از مردم بی‌ایمان تاثیر نمی‌دانم

در شام ازل چون خاست صوت غزل حلمی

تکبیر ملائک را تدبیر نمیدانم
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.