صد سال تنهایی
قیمت : ۱۰۹,۰۰۰ ریال
معرفی کوتاه:وقتی سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در مقابل جوخه آتش قرار گرفت، آن بعد از ظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را برای یافتن یخ برده بود. در آن زمان ماکوند و یک روستای 20 خانواری با خانههای خشتی بود. این روستا در ساحل رودی ساخته شده بود. دنیای اطراف محل زندگی آنها آنقدر تازه بود که خیلی از چیزها هنوز اسمی نداشت و برای نام بردنشان میبایست به سویشان اشاره کرد. هر سال در طول ماه مارس خانوادهای از کولیهای ژندهپوش حضور خود را با طبل و سرنا و نمایش گذاشتن ابداعات جدید اعلام میکردند. کولیها نخست آهنربا را شناساندند. یکی از آنها مردی درشتاندام با شمش فلزی بود که خود آن را هشتمین عجایب دانشمندان کیمیاگر مینامید. خوزه آرکادیو بوئندیا که تخیلات لجامگسیختهای داشت، اندیشید شاید بتواند از آن شی جهت بیرون کشیدن طلا استفاده کرد. او برای نشان دادن ایدهاش چندین ماه سخت به فعالیت پرداخت و ناموفق شد. این بار کولیها دوربین صحرایی و یک عدسی آوردند. آرکادیو تصمیم گرفت از آنها یک اسلحه جنگی بسازد.
درباره کتاب
کتاب «صد سال تنهایی» نوشته گابریل خوزه گارسیا مارکز (2014-1927)، نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی، مشهور کلمبیایی است. او در سال 1982 به خاطر همین رمان برنده جایزه نوبل شد.
خلق «صد سال تنهایی» را میتوان معرفی کننده سبک رئالیسم جادویی در جهان نامید. اثری که در عین واقعگرایی و واقع نمایی، عناصر شگفت انگیز دنیای اسطوره و تخیل را به عقاید خاص مردم پیوند میدهد و جهانی متفاوت با دنیای واقعیت یا تخیل محض میسازد.
رمان «صد سال تنهایی» در سال 1965 در شمارگان هشت هزار نسخه و به زبان اسپانیایی در آرژانتین به چاپ رسید که همه نسخههای آن در هفته اول فروخته شد. بعد از گذشت تقریبا پنج دهه از اولین چاپ این کتاب، بیش از سی میلیون جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است و به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است.
داستان این کتاب روایتگر شش نسل از خانوادهای کولی است که محکوم به تنها زیستن هستند. خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا ایگوآران، زن و شوهری هستند که همراه تنی چند از دوستانشان دهکده خود را ترک میکنند تا به جای جدید برسند و سپس دهکده موکوندو را بنیان میگذارند؛ دهکدهای که در ابتدا بکر و جادویی است، ولی بعد از ارتباط با سایر تمدنها، عناصر خیال از آن دور میشود.
در بخشهایی از«صد سال تنهایی» میخوانیم:
«خوزه آرکادیو بوئندیا خسته و کوفته از بیخوابی، به کارگاه آئورلیانو رفت و از او پرسید: «امروز چه روزی است؟» آئورلیانو جواب داد: «سه شنبه». خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: «من هم همین فکر را می کردم ولی یکمرتبه متوجه شدم که امروز هم مثل دیروز، دوشنبه است. آسمان را ببین، دیوارها را ببین، گلهای بگونیا را ببین، امروز هم دوشنبه است!»
روز پنجشنبه شش ساعت تمام چیزهای مختلف را این رو و آن رو کرد تا بلکه موفق شود فرقی با ظاهر آنها در روز پیش پیدا کند و گذشت زمان برایش ثابت شود... روز جمعه، قبل از اینکه کسی از خواب بیدار شود، بار دیگر به معاینه اشیاء پرداخت و دیگر شکی برایش باقی نماند که هنوز همانطور روز دوشنبه است».
این رمان با ترجمههای دیگری نیز در بازار کتاب ایران منتشر شده که مشهورترین آن ترجمه بهمن فرزانه است.
«صد سال تنهایی» نوشتهی گابریل گارسیا مارکز(2014-1927) نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات است. این رمان به اذعان بسیاری از منتقدین، برجستهترین اثر مارکز است. رئالیسم جادوییای که مارکز در این اثرش به کار میگیرد به خوبی نمایانگر سبک نوشتاری ادبیات لاتین است و همین مساله کار او را حائز اهمیت میکند.
«صد سال تنهایی» روایت چند نسل از یک خانواده است که نسل اول آنها در دهکدهای در کلمبیا، به نام مکاندو ساکن میشوند. داستان از آنجایی آغاز میشود که خوزه بوئندیا، نخستین نسل این خانواده، تصویری از مکاندو را در خواب میبیند و تصمیم به ساخت آن میگیرد. منکاندو تصویری از یک آرمانشهر را برای آنان ایجاد میکند. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
دو هفته پس از این که پایلارترنرا فرزند پسری از خوزه آرکادیوی دوم به دنیا آورد او را برداشت و به خانهی پدربزرگ و مادربزرگش آورد. اورسولا با دندان قروچه رفتن و ناراحتی نوهاش را پذیرفت، زیرا شوهر وی نمیتوانست این ایده را بپذیرد که نوهی همخون او، مانند بچهی سر راهی داخل سبد نهاده و روی آب رها شود و به دستشان برسد. البته شرایطی را تحمیل کرد که بچه هرگز نباید از مشخصات واقعیاش باخبر بشود. به هر حال نام وی را خوزه آرکادیوی سوم نهادند، اما برای اینکه با پدر و پدربزرگش اشتباه نشود، به طور ساده وی را آرکادیوی سوم نامیدند. در آن زمان روستای ماکوندو که حالا به شهر کوچکی تبدیل شده بود آنقدر پرجنب و جوش و شلوغ بود و خانهی آنها نیز آنقدر پررفت و آمد شده بود که مراقبت و رسیدگی به بچهها در اولویت دوم اهمیت قرار داشت.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران