صاحب شب های مین
قیمت : ۵۸,۰۰۰ ریال
میترا صادقی در "صاحب شبهای مین" به شرح داستان زندگی شهید محمد غزنوی از تولد تا شهادت میپردازد. این کتاب از مجموعهی قصهی سرداران منتشر شده توسط نشر ستارههاست.
در بخشی از این کتاب میخوانید:
اول گروه غواصها توی آب میروند و کمینها را خفهمیکنند. بعد قایقها را به آب میاندازند. آب موج برمیدارد وبوی زهم ماهی و نم اروند را به خشکی میآورد. گروهها دستهدسته سوار قایق میشوند و قایقها در تاریکی اروند گممیشوند.
پیشاپیش همه گلمحمد سوار بر قایق است. نور منور که همهجا را روشن میکند، توپخانه دشمن به کار میافتد.
صدای انفجار یک لحظه قطع نمیشود. خمپارهها توی آبمیافتند. میترکند، آب فواره میزند، موج برمیدارد و قایق رازیر و رو میکند.
اولین گروه گرفتار خورشیدیها شدهاند. تیربارچیامانشان نمیدهد. گردان توی تاریکیهای اروند، سرگردان است. گروه دوم خودشان را به خشکی میرسانند. بهزاد همراهآنها است. توی تاریکی دنبال برادرش گلمحمد میگردد. میبیندش زنده است. آرام میگیرد. میترسد نکند گلمحمد را ازدست بدهد.
این را گلمحمد میداند. قبل از آن که سوار قایقها شوند، دستش را روی شانۀ بهزاد زده و گفته بود: «این بار مجروحمیشوم. شهید نه! لیاقتش را ندارم.»
گفت که خواب دیده پیشاپیش همه در بیابانی میرفته کهجلویشان را گرفتهاند، با صورتهایی از نور و پرسیدهاند فرمانده گردان کربلا کیست. همه گلمحمد را نشان داده بودند و صدا نزدیک آمده و گفته برای رفتن به کربلا، باید یک دست و پایت را بدهی. گلمحمد گفته بود جانم را میدهم. و در خوابدیده بود که پایش را قطع کردهاند.
بهزاد نگاه میکند. گلمحمد نیست. نیروهای خودش را جلوکشیده تا توی نخلستان که آتشبار دشمن میبارد.
بهزاد میدود و گلمحمد را پیدا میکند. صدایش میزند. خمپارهای سوت میکشد و آن سو روی زمین میافتد. گلمحمدفریاد میزند: «آمدهای دنبال من باشی یا بجنگی؟»
اگر تو شهید شوی و لازم باشد، از روی تو هم رد میشوم.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران