کتاب شغل شریف محموعه داستان اجتماعی است که به قلم جناب آقای محمدعلی جعفری به رشته تحریر در آمده است.
این کتاب شامل ده داستان با عناوین: تو فقط لیلی باش، ته کوچه ثریا، جای خالی قرص ها، خودت رو بذار جای من!، زنی در سایه، شغل شریف، صدای گریه سهراب، کتاب بخوانیم، نتیجه آزمایش و نطفه اجاره ای است.

بخشی از کتاب:

وقتی بوی «ادکلن پولو » پیچید توی اتاق، سرش را بالا نیاورد. می دانست آقای صمدی است. خودش را جمع کرد و شکمش را داد تو و مانتویش را کشید پایین. به نظرش چشمان هیزی داشت. سنش به بیش از 35 قد نمی داد. استخوان گونه هایش بیرون زده بود و منحنی وار تا کنار دهانش امتداد داشت. مردمک چشمش کمی قهوه ای می زد. لب بالایی اش دراز بود و با آن خوب می توانست دندان های بیرون زده اش را بپوشاند.
خانم غفوری به شوهرش پیام داد: «س. بیداری؟ »
آقانبی با تی، آفتابی شد. صدای فس فس کفش طبی اش روی اعصاب بود.
کاری می کنن که رحمت خدا برای ما زحمت بشه!
بعد هم از زیر بغلش یک مشت برگه گذاشت کنار دست خانم غفوری برای تایپ.
‒آقانبی! چای نداری؟
‒سماور رو گذاشته م. هنوز جوش نیومده.
از صدای نویز اسپیکر فهمید که پیامی در راه است: «دارم الهه رو می برم خونۀ مامان جونش! »
آقای صمدی کش و قوسی به خودش داد و گفت: «خانم غفوری! الهه جون خوبن؟ »
بدون اینکه سرش را بالا بیاورد، گفت: «شکر خدا. »
رئیس باعجله از جلوی میزشان رد شد. هیچ کدام فرصت بلندشدن و سلام کردن پیدا نکردند.
آقا نبی یک سری فرم آورد برای اسکن که رئیس گفته بود باید ثبت هم بشود. بعد هم چای را گذاشت روی زیراستکانی.
خانم غفوری بستۀ ساقه طلایی را از داخل کشویش بیرون آورد. بلند شد و پردۀ عمودی پشت سرش را کشید پایین؛ ولی هنوز از لای کرکره ها نور کم رمقی می آمد داخل. نور افتاده بود روی مانیتور و اذیتش می کرد. هنوز از دعوای دیشبش با امیر دمق بود.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.