شب جایی که من بودم
قیمت : ۲۰۰,۰۰۰ ریال
شب جایی که من بودم: کتابی براساس زندگی سردار شهید، محمدمهدی خادم الشریعه
ما کارگردانها به دلایل زیادی به چشمهایمان احتیاج داریم؛ اما مهم ترین دلیلش این است که هیچ تهیه کننده ای حاضر نیست به خاطر یک کارگردان کور، عصاکش استخدام کند!.... در آن صورت احتمالا اسم عصاکش جناب کارگردان باید در تیتراژ در نظر بگیرند ...
به هر حال وقتی متوجه شدم چشمام دارند بازی در می آورند، رفتم دکتر. هیچ وقت عادت نداشتم برای معاینه چشمام یا مثلا بررسی وضع مهره ای گردنم، در دراز مدت به یک دکتر ثابت و مشخص مراجعه کنم. اهل داشتن پزشک و اینجور چیزها نبودم. بعد از جنگ، همیشه یک جورهایی فکر می کردم همین مقدار سلامتی هم که برایم مانده از سرم زیاد است. گاهی با بدجنسی جلوی آینه می ایستادم و قد و بالای خودم را مثل آدمی که از مهلکه ای فرار کرده تماشا می کردم. گاهی هم با افتخار در مورد خودم به عنوان یک سند زنده باقی مانده از جنگ قضاوت می کردم! کم کم متوجه شدم که این حس ها را از بیرون گرفته ام. چیزی که مال خودم بود احساس تنهایی بود....
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران