سیل یام: مجموعه داستان امام خمینی (رحمه الله علیه)

این کتاب مجموعه چند داستان کوتاه درباره حضرت امام خمینی (ره) است که هرکدام توسط یکی از نویسنده‌های شناخته شده نسل جدید نگاشته شده است. هر داستان از زاویه‌ای تازه و با نگاهی ویژه به شخصیت علمی، عرفانی یا سیاسی حضرت امام (ره) بر بستری اجتماعی، تاریخی، معرفتی، سیاسی و غیره نوشته شده است.
همۀ ما در یک چیزهایی با هم مشترک بودیم؛ تقریبا در هر خانواد ه ای یک نفر گم شده بود، هرکس یک خاطره از چشم های سوخته یا دست و بازوی کبود داشت و همۀ ما طعم حسرت را چشیده بودیم، حسرت یک روز آرامش، اما کمینی یک چیزهایی بیشتر از ما داشت، چیزهایی که ما نمی توانستیم با او مشترک شویم. او با آن اسم خاصش انگار برگزیده بود بین ما. آمده بود بین گروه هفت هشت نفره مان، تشکیلات مخفی باقیمانده از حزب منحل شدۀ مجاهدین مسلمان کشمیر، تا رهبری را به دست بگیرد. از ما بزر گتر نبود، اما از همه مان بزر گتر فکر می کرد. چیزهایی را در آینده می دید که هیچ یک از ما جرئت تصورش را هم نداشتیم. برای همین بود که شب هشتم محرم، وقتی آن پیشنهاد عجیب را داد، کسی نه نگفت. برعکس، خون گرمی حلول کرد زیر پوست هایمان و مشت هایمان ناگهانی گره شد. بعد که آن عکس کهنه و پوسیده را از صندوقچۀ مخفی شده در انبار بیرون کشید، چشم هایمان هم داغ شد و اشک ها چکید روی موکت پوسیدۀ قرارگاه نمور حزب. ما باید آن کار بزرگ را انجام می دادیم، آن کار که قرار بود سروصدایش تا ایران برسد.