سرگذشتنامه آزادگان شاغل در پتروشیمی بندر امام خمینی اردوگاه رمادی
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
معرفی کوتاه
عشق به جبهه و بودن در بین بچه های رزمنده با لباس های ساده و خاکی آن ها، هوش از سرم برده بود. کیف و کتاب مدرسه را رها کردم و با گرفتن رضایت نامه از پدرم راهی جبهه شدم. سال 1360 با اینکه نوجوان پانزده ساله ای بودم اما الحمدالله خوب می توانستم از پس مسئولیت های مختلفی که به من محول می شد بربیایم. در عملیات های زیادی حضور داشتم و از اینکه تا حدی توانسته بودم نسبت بهمیهن و مردمم ادای دین کنم، رضایت قلب داشتم و ا حساس سبکی می کردم. با شروع بهمن ماه 1364 کم کم ندای والفجر هشت در بین بچه ها پیچید. همه به فتح فاو فکر می کردن د و برای شرو ع عملیات زحمت می کشیدند. حضو ر ما هم که جز ء نیروی دریایی سپا ه و ا ز بچه های ناوتیپ 14 کوثر بودیم در این عملیات مهم به نظر می رسید.بیستم بهمن ماه، عملیات با رمز زیبای یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) شروع شد. نیروهای زمینی به فاو حمله کردند و ما که جزء نیروهای دریایی بودیم قرار بود به اسکله الامیه هجوم ببریم؛ اما با توجه به نامناسب بودن وضعیت آب و هوایی و طوفانی شدن دریا دستور عقب نشینی صادر شد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران