حال و روز مردم مصر پریشان است، چهره قاهره غریب شده و با آنچه که در سفرهای قبلی دیده بودم بسیار تفاوت کرده است. حرف‌های مردم نیز تغییر کرده است. من با زبان و لهجه‌های سرزمینشان آشنا هستم. در نگاهم، چهره قاهره شبیه بیماری در حال گریه است، یا یا مثل زنی وحشت‌زده، که از تجاوز در آخر شب هراسان است. آسمان هم صفای خود را از دست داده و با مه آمده از سرزمین‌های دور، گرفته و ماتم‌ زده و سیاه شده است. یاد شهرهای کوچک وبا زده هند می‌افتم. ‌هوا از رطوبت شرجی سنگین شده است، انگار خانه‌ها در انتظار تقدیر ناشنا خته‌ای هستند که دیر یا زود بر سر آنها فرود می‌آید.
توضیحات کتاب:
«زینی برکات» نوشته جمال الغیطانی(2015-1945)، نویسنده مصری است.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
درها همه بسته و قفل‌‌اند، خانه‌ها می‌لرزند، انگار می‌خواهند فرو بریزند و آن امنیت لازم را ندارند. شمع‌های خانه محل سکونتم خاموشند. هراسم این است که نورشان در حدقه‌ چشمان در کمین‌نشسته اوباش برقی بزند. پیش از ظهر در محله حسینیه قدم زده بودم، در سینه‌ام شور و شوق همیشگی دیدار شهری بود که تازه در آن پا گذاشته بودم. هر وقت به شهری که قبلا دیده بودم برمی‌گشتم، ‌‌ روزهای اول را معمولا بدون دیدار هیچ آشنایی می‌گذراندم. همه محلات شهر را از بالا تا پایین زیر پا می‌گذاشتم و از آنهایی که می‌شناختم سراغی می‌گرفتم و برای آنها که دنیا را وداع گفته بودند، ‌ دعایی می‌خواندم.
حتی روز مرگشان را به خاطر می‌آوردم تا از خودم بپرسم آن روز و ساعت کجا بودم؟ در کدام شهر؟ گاه از سر اتفاق با بعضی‌ها برخورد می‌کردم و به رسم مردمان آن دیار آغوش می‌گشودم، شانه آن مرد آشنا را می‌بوسیدم، او هم شانه‌ام را می‌بوسید و عقب می‌رفتم تا خوب نگاهش کنم و دوباره برمی‌گشتم تا در آغوشش بگیرم. به یاد می‌آوردم با اینکه سنی از او گذشته تغییر چندانی نکرده، سلامتی در چهره‌اش هویداست و زمزمه‌ای به حمد و شکر خدا می‌کند و با اشتیاق فراوان و تعارف قسمم می‌دهد تا همراهش به خانه بروم.
می‌روم و در اتاق پذیرایی‌اش می‌نشینیم، اتاقی که پنجره‌های زیبایش را به روی باغچه‌ای از ریحان و یاس گشوده است، در وسط باغچه فواره کوچکی‌ست با حوضی از کاشی‌های مرمر رنگارنگ. فواره آب‌افشانی نمی‌کند، مگر هنگامی که مهمانی به خانه بیاید. ولی امروز گردش من زیاد طول کشیده و هیچ‌یک از دوستان قدیمی را ندیده‌ام. شاید تغییر کرده‌اند، از عوام‌الناس شنیده‌ام که بسیاری از توانگران اثاثیه قیمتی و مایحتاجشان را جمع کرده و به جاهای دور و مجهولی رفته‌اند.
معرفی کتاب:
رمان «زینی برکات» اثر مشهور روزنامه‌نگار شهیر مصری جمال الغیطانی است.
این کتاب که از روی آن مجموعه‌ای تلویزیونی نیز ساخته شده، در سال 1974 منتشر شد و داستانش در اواخر دوره مملوک‌ها (سلسله فرمانروایان ترک که بر شام و مصر فرمانروایی می‌کردند) در قرن شانزدهم میلادی در قاهره می‌گذرد اما بسیاری این کتاب را انتقادی سربسته از حکومت جمال عبدالناصر می‌دانند.
در «زینی برکات» که به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه شده است، شاهد حرکت جمال غیطانی به سوی رمان شرقی متمایزی هستیم؛ گونه‌ای رمان – تاریخ جدید با شکلی که می‌کوشد واقعیتی پیچیده و درهم تنیده را از خلال میراث نوشتاری کهن و به‌طور مشخص با تکیه بر تاریخ عرب ترسیم کند. زینی برکات جهانی روایی را می‌سازد که امنیت در آن متلاشی شده‌است؛ حکومتی که براساس دستگاه امنیتی خود پایه‌گذاری شده و مانند «افتخاری سلطنتی» معرفی می‌شود، حکومتی با دستگاه‌های عریض و طویل اما از درون پوسیده، که فساد و رشوه‌خواری و فقر و ثروت‌های بی‌حد و حصر از نشانه‌های آن است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.