«زندگی عزیز» نوشته آلیس مونرو(-1931)، نویسنده کانادایی برنده جایزه نوبل ادبیات 2013 است.
این کتاب نمونه موفقی از توصیف دنیای اندیشه و هنر تصویرپردازی در داستان‌نویسی است و خواننده را با جزئیات زندگی مردمی خاص درگوشه‌ای از جهان آشنا می‌کند؛ مردمی که مانند ما فکر نمی‌کنند ولی در ویژگی‌های انسانی، تفاوتی با ما ندارند.
آنچه دراین کتاب چشمگیر است، همسویی نگرش نویسنده با روند ساده زندگی و هماهنگی شیوه توصیفی او با گذران آرام و هموار زندگی است. آلیس مونرو، با متانت به زندگی و حادثه های آن نگاه می‌کند. به نظر او، آرامش روحی در نتیجه پذیرفتن تمامیت زندگی است. زندگی را نمی‌توان خلاصه کرد یا بخش‌هایی از آن را برگزید و پذیرفت و بخش‌های دیگر را نادیده گرفت و انکار کرد. انسان توان حذف خاطرات بد و ناخوشایند زندگی را از ذهن و جان خود ندارد. هنر آدمی در این است که خاصیت گزندگی و ویرانگری را از آن‌ها بگیرد و به کسانی که در این گونه خاطرات حضور دارند و مسئول ایجاد ناگواری و تلخی هستند، با عطوفت و بخشایش بنگرد. نفرت، ذهن و جان ما را مسموم می‌کند و چنان تغییری در احساس و ادراک ما می‌دهد که دیگر قادر به لذت بردن از طعم هستی نخواهیم بود. مونرو در داستان «قطار» بهتر و صریح‌تر از هر جای دیگر، این حقیقت را بازگفته است.
داستان‌های مونرو، کشش ماجراجویانه و کنش‌های هیجان‌آور ندارند. مگر وقتی در زندگی واقعی مورد تجاوز و توهین قرار می‌گیریم، دچار هیجان می‌شویم؟ به نظر مونرو، این انسانی نیست که ما باخواندن فجایع و ناکامی‌های زندگی دیگران، احساس لذت ناشی از خوانش داشته باشیم. سرگرم شدن با تلخی‌های دیگران، شایسته انسان نیست. وظیفه داستان شاید این باشد که ما را در جریان واقعیت زندگی دیگران قرار دهد تا با ادراک تجربه‌های دیگران از هر آنچه غیرانسانی است پرهیز کنیم.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.