رویای مرداب

کتاب رویای مرداب نوشته مسیحه زادخو و ترکیبی از اتفاقات واقعی با ارجاعات حقوقی واقعی است که خواننده را با خود به دنیای داستان‌پردازی‌های جذاب می‌برد. نویسنده تلاش کرده در این داستان آشنایی با مسائل حقوقی و تطبیق دادن آن با حکم خداوند را در قالب رمان،‌ ساده و روان برای فهم بیشتر بیان کند. این رمان بر اساس وقایع اجتماعی و افراد حقیقی که هرکدام روایت زندگی شخصی است با تلفیق وقایع و چیدن‌شان کنار هم و قوه‌ی تخیل نویسنده به هم ربط داده شده‌اند تا داستان جذاب و قابل درکی به وجود آید.
بخشی از کتاب رویای مرداب:

سمت مبل‌های راحتی تو سالن رفتم رو کاناپه نشستم و نگاهی به ساعت شماته‌دار گوشه‌ی سالن کردم، ساعت شش بود. آب دهنمو قورت دادم با اینکه چیزی هم نخورده بودم اما اصلا گشنه‌ام نبود... به پشتی کاناپه لم دادم و تمام ذهنم درگیر امید پسرم بود... چند دقیقه‌ی کوتاه گذشت منم تمام اون دقایق کوتاه چشمام رو بسته بودم که با صدای شلیک با وحشت از سر جام پریدم چند تیر پشت سر هم... اونم از فاصله‌ی زیادی تو روستا بود. با سرعت از سر جام پریدم همزمان صدای کریم بود که از حیاط عمارت شنیده می‌شد...