رویای عنکبوت ها
قیمت : ۲۷۰,۰۰۰ ریال
کتاب رویای عنکبوت ها نوشته جناب آقای شیرزاد حسن است که توسط عدنان هنرور ترجمه شده است.
مقدمهی مترجم:
امروزه علم و تکنولوژی با وجود پیشرفت وسیع و همه جانبهی خود، هنوز پاسخ بسیاری از سوالات و شبهات مربوط به دنیای پر از راز و رمز خواب و رویا را نداده است. آنچه امروزه در عرصهی دنیای شگرف خواب بیشتر موردتوجه قرار گرفتهاند عبارتاند از: هیپنوتیزم، رواندرمانی با استفاده از تعبیر خواب، کنترل محرکها، خوابگردی و الخ...
ادیان و کتب دینی هم توجه خاصی به خواب و تعبیر آن کردهاند تا جایی که در قرآن به دو مورد بارز اشاره شده است. از آن جمله: خواب معروف یوسف نبی و داستان به خواب رفتن اصحاب کهف.
برای واکاوی یک رفتار و یافتن ریشه یک بیماری روانی، لازم است به بررسی قسمت ناخودآگاه شخصیت انسان پرداخت. همان قسمتی که فروید آن را به کوه یخ زیر آب تشبیه میکند و معتقد است که این قسمت در خواب هوشیار میشود.
البته پرداختن به دنیای پر از راز و رمز خواب موجودات، از فرایندهای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی خواب گرفته تا رویاپردازی، توهمپردازی، اغراقگویی و خودسانسوری در بازگویی رویا، در این مجال نمیگنجد و این مقال هیجانانگیز را به دست روانشناسان و متخصصان اعصاب باید سپرد.
آنچه در اینجا حائز اهمیت و توجه است، نقش خواب دیدن و الهامبخشی رویا در عرصهی هنر و ادبیات است. مبرهن است که با دیدن رویاهایی، آثار ادبی و هنری و حتی علمی نابی خلق شده است. همواره از خواب برای توصیفهایی چون بیمسئولیتی و خوشخیالی و افکار نیهیلیستی تسلیم سرنوشت شدن هم استفاده میشود. «شتر در خواب بیند پنبه دانه» نمونهای از ضربالمثلهاییست که در بطن اجتماع و در ادبیات جا خوش کرده است.
از مشخصههای این رمان، پیچدرپیچ بودن و درگیر کردن خواننده با حوادث و صحنههای متفاوت و غیرقابلپیشبینی است که با موجی از کشمکشهای داستانسرایی همراه است. در نهایت اثر را برای خواننده جذاب و هیجانانگیز کرده است. جذابیت کتاب در قالب روایت جولان عشق و نفرت و بیتفاوتی در کشاکش زندگی و تصویرهایی از زندگی جانداران دیگر در قالب آرزو، امید، سرکوب عقدهها، خود را مینمایاند.
برای اولین بار اواخر سال 2007 میلادی این رمان را خواندم. در سالهای اخیر با مطالعهی دوباره آن، بر آن شدم که به ترجمهی آن به زبان فارسی همت گمارم. بلکه دروازهای باشد برای شناخت بیشتر دنیای ادبیات کوردی و شناساندن نویسندگان مطرح کورد در سطحی گسترده.
من همانیم که برای همیشه در رویا زندگی میکنم. همیشه قبل از خواب دست به دعا بلند میکردم که ای خداوند رویاهای شیرین و پلید به دادم برس، نیمنگاهی به من تنها و محروم از زندگی بینداز، من بییار و همدم، من همیشه تاریکبین و بدبین و ناامید... امشب فراموشم نکن و رویایی از رویاهای قند و عسلت را به من هدیه کن، زندگیام همچو کویر خشک و بیابانیست. عاجزانه از تو کمی باران خواستارم برای این دشت برهوت روحم... اندکی پوشش سبز را خواهانم، روزها و شبهایم ظلمانیست... سرم را بالا میگیرم برای اندکی روشنایی.
خداوند رویاها صدها شب مرا نومید کرده است اما دهها روز هم بوده که دلش به حالم سوخته و محبت کرده و یکی از رویاهای شیرینش را به من ارزانی داشته است. آن شبها جزء شبهای نادر زندگیم بوده است، شب رسیدن به آرزوها و رویاهایم. رویا برای من در حکم سیر در میانهی اسرار زندگانی بوده است. دیدن رنگهایی بوده که در روی زمین وجود نداشتهاند یا شنیدن نواهایی بوده که هرگز نه از آدمیزاد شنیدهام و نه از سایر مخلوقات موجود در طبیعت.
پرندهها و موجودات عجیبوغریبی که در رویاهایم دیده میشوند وجود خارجی ندارند، آن زنان و مردان و کودکان و کهنسالان که خوابشان را میبینم، متفاوتتر از کسانی هستند که من روزانه در اماکن عمومی میبینم. هیچگاه دوست نداشتهام که خوابهایم را تعبیر کنم، چون بر این باورم فروید و یونگ و ابن سیرین هم نمیتوانند تعبیری برای چنین خوابهای عجیبوغریب و در حین حال هیچ و پوچ من داشته باشند. خیلی برایم زجرآور بود که این خوابهای عجیبوغریب و ترسناک خویش را برای کسانی دیگر تعریف کنم. برخی از خوابها چنان شرمسارم میکنند که عرق بر جبینم میاندازند. بدین گونه شبهای من مالامال از سحر و زیبایی و ترس و شرم شده است. خیلی وقتها خوابهایم عصای دستم بودند برای فردا و با اعتمادبهنفس کاملی میتوانستم که چه سودایی با دوستان و دشمنانم داشته باشم. از کدامین راه سفر دور و نزدیک خود را انجام دهم، به کی محبت کنم و چه کسی را قال بگذارم. آن وقتهایی که همه دنیا و مردم از سر مکر و دروغ با من راه میآیند، تنها دیدن چند خوابی میتوانست مرا از سرگردانی نجات دهد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران