روانکاوی و زندگی من به همراه توتم پرستی
قیمت : ۵۵,۰۰۰ ریال
زیگموند فروید در کتاب روانکاوی و زندگی من به همراه توتمپرستی، به تاریخ روانکاوی میپردازد. روانکاوی هم مثل سایر علوم بر اثر احتیاج بوجود آمده است. روانکاوی تنها یک روش درمانی نیست، بلکه باید به تجزیه و تحلیل خصوصیات روانی هر کس (اعم از بیمار یا تندرست) بپردازد.
زیگموند فروید (Sigmund Freud) در دهه آخر قرن 19 به درمان بیماران مبتلا به «نو روز» و «هیستری» به کمک تحلیلهای روحی و بدون توسل به دارو و مواد شیمیایی همت گماشت.
همین آزمایشهای او بود که منجر به برآمدن علم روانکاوی شد. در ابتدا فروید به پیروی از ژوزف بروئر پزشک اتریشی بیمار خود را هیپنوتیزم میکرد و با یادآوری خاطرات نهانی عقدههای روانی بیمار را کشف میکرد. این دو دانشمند ثابت کردند که علائم هیستری با هیجانهای نامطلوب گذشته و ماجراهای ناگواری که در نهاد اشخاص خفته است ارتباط دارد و به یاد آوردن آن صحنهها سبب گشوده شدن عقده دل میگردد. در مرحله دوم فروید این شیوه را کنار گذاشت و روش تسلسل آزاد اندیشهها و بررسی و تفسیر آن را پیش گرفت و این شیوه مطالعه را روانکاوی یا پسیکانالیز نامید.
در بخشی از کتاب روانکاوی و زندگی من به همراه توتمپرستی (The psychopathology of everyday life) میخوانیم:
تابو واژهاى است از زبان پولینزى که ترجمه آن براى ما مشکل است؛ زیرا مدلول این کلمه دیگر در میان ما وجود ندارد. براى رومیان باستانداین مفهوم هنوز وجود داشت؛ «ساکر» آنها شباهت به «تابو» ى اهالى پولینزى داشته است. «آگیوس» یونانىها و «کادوش» عبرىها قاعدتا به همان معنى تابوى اهالى پولینزى بوده است و نیز کلماتى به همین معنى در میان اقوام ساکن آمریکا و آفریقا (ماداگاسکار) و شمال و مرکز آسیا وجود داشته است.
براى ما «تابو» بر دو معناى متضاد دلالت مىکند: از یک طرف مفهوم «مقدس»، «مختص» و از سوى دیگر مفهوم «اضطرابانگیز»، «خطرناک»، «ممنوع» و «پلید» را مىرساند. در زبان پولینزى براى مفهوم مخالف تابو، کلمه «نوآ» به کار برده مىشود که به معنى عادى و معمولى و چیزى در دسترس همگان است. به این ترتیب با واژه «تابو»، مفهوم نوعى تحدید و منع همراه است و تابو اساسا در منعها و قیود تجلى مىکند. اصطلاح «ترس مقدس» خودمان، در بیشتر موارد همان معنى تابو را مىرساند.
قیود تابویى، امرى سواى منهیات صرف مذهبى و اخلاقى است. محدودیتهاى مذکور به اوامر الهى منسوب نیستند، بلکه خود به خود پا گرفتهاند، و آنچه آنها را از نهىهاى اخلاقى متمایز مىسازد این است که در شمار قواعدى نیستند که به طور کلى بر ضرورت کف نفس تکیه دارند و دلایل این ضرورت را مشخص مىسازند. محرمات تابویى بر هیچ دلیلى مبتنى نیستند و منشاء آنها مجهول است و درحالى که براى ما غیرقابل فهم هستند به نظر کسانى که زیر سیطره آنها به سر مىبرند؛ طبیعى جلوه مىکند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران