پریمو لوی با ژرف بینی و بشردوستی اش یکی از شگفت آورترین صداهایی است که در ادبیات قرن بیستم شنیده شد. داستان های عالی کتاب حاضر دریچه ای هستند به روی جهانی غنی و خیال انگیز، ماجراجویی ها و تحولات بی رحمانه تقدیر، جهانی که هیچ چیز در آن آنطور که به نظر می رسد نیست.

توضیحات
«رنگ سحرآمیز» دربردارنده 7 داستان کوتاه از پریمو لوی(1987-1919)، نویسنده ایتالیایی نوگرای سده بیستم است. داستان‌های این کتاب دری هستند به جهانی شگفت‌انگیز و آکنده از رویدادها و دگرگونی‌های پیش‌بینی‌نشده.
در یکی از داستان‌های کوتاه این کتاب می‌خوانیم:
«چهار آسانسور آنجا بود، اما طبق معمول یکی‌شان از کار افتاده بود. همیشه همان نبود و حتی تابلویی که روی در آویزان می‌شد هم یکی نبود. مثلا این یکی می‌گفت: «در حال تعمیر»؛ روی بقیه ممکن بود این نوشته شده باشد که: «خراب است»، «دست نزنید» یا حتی «به زودی برمی‌گردد». شاید دربان یا یک سرپرست بود که تابلوها را بنا به هوس کنایه‌آلود مبهمی عوض می‌کرد. صف‌هایی جلوی سه آسانسور دیگر، و حتی این یکی تشکیل می‌شد، هر روز در شروع و پایان روز کاری این اتفاق می‌افتاد. اگر دفتر آریگو در طبقه‌ی نهم نبود، از پله‌ها می‌رفتف هرچند گاهی برای ورزش همین کار را می‌کرد، اما آن صبح او احساس خستگی می‌کرد.
آسانسور بالاخره رسید، و همان موقع هم از مملو کارمندانی بود که در زیرزمین سوار می‌شدند. آریگو با انرژی اما بدون آن که هل دهد وارد شد. آسانسور به بالا رفت و در هر طبقه با تکانی ناگهانی متوقف می‌شد و آدم‌ها خارج و وارد می‌شدند و با حواس‌پرتی با هم سلام و احوالپرسی می‌کردند. در طبقه‌ی نهم آریگو خارج شد و کارت حضورش را پانچ کرد. دو سالی می‌شد که در هر طبقه یک ساعت ثبت ورود گذاشته بودند. این بدعت معقولی بود. سابق بر این فقط یکی از این ساعت‌ها در طبقه‌ی اول بود که گلوگاه وحشتناکی به وجود می‌آورد، تا حدی به این دلیل که انضباط کمی در کار بود و همه سعی می‌کردند خودشان جلوتر جا کنند.»
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.