معرفی کوتاه:کتاب حاضر، مشتمل بر دو داستان کوتاه با عنوان‌های «رانده‌شده» و «اولین عشق» است. متن‌های ظالمانه و یاس آور، اما با خمیرمایه‌ای از ویژگی‌های برجسته روایتگری او، باعث شده تا آثار این نویسنده به یکی از مهم‌ترین و متمایزترین آثار سده گذشته بدل شوند. در این دو داستان، دردهای ناشی از مصاحبت و تنهایی و دردهای جسمانی بشری به شکلی خشن توصیف‌شده‌اند. «اولین عشق»؛ داستان پسر جوان کندذهنی است که پس از مرگ پدر از خانه بیرون رانده می‌شود و در حین ولگردی با زنی برخورد می‌کند که به‌رغم علاقه زن به وی، او تنها به دنبال جای راحتی برای خوردن و خوابیدن بی‌دغدغه است.

درباره کتاب
متتنهای ظالمانه و یاس آور اما با خمیرمایه ای از ویژگی های برجسته روایتگری او باعث شده تا آثار بکت به یکی از مهم ترین و متمایزترین آثار سده گذشته بدل شوند. در این دو داستان دردهای ناشی از مصاحبت و تنهایی و درهای جسمانی بشری به شکلی خشن توصیف شده اند.

توضیحات
«رانده شده» در بردارنده دو داستان کوتاه از ساموئل بکت(1989-1906)، نویسنده نامدار ایرلندی فرانسوی‌زبان است.
در بخشی از داستان «اولین عشق» از این کتاب می‌خوانیم:
«من، درست یا غلط، ازدواجم را از لحاظ زمانی به مرگ پدرم وابسته می‌دانم. این که ارتباطات دیگری، در وجوه دیگری، بین این دو امر وجود دارد را نمی‌توان نامحتمل دانست. بهرحال تلاش برای بیان این که چه می‌اندیشم کاری شاق و دشوار است.
تا این حد می‌دانم که مدتی قبل به دیدار قبر پدرم رفتم وتاریخ مرگش را یادداشت کردم، تنها تاریخ وفاتش را، زیرا در آن ایام خاص، روز تولدش برایم اهمیتی نداشت. من صبح به‌راه افتادم وشب هنگام برگشتم، در همان قبرستان ناهار سبکی خوردم. اما چند روز بعد، با اشتیاق دانستن سنش به هنگام مرگ به قبرستان بازگشتم تا تاریخ تولدش را نیز یادداشت کنم. این تاریخ‌ها را با شتاب بر روی تکه کاغذی یادداشت کرده‌ام که هم اکنون نیز به همراه دارم. بدین ترتیب اکنون در موقعیتی قرار دارم که بتوانم تصدیق کنم که به هنگام ازدواج حدودا بیست و پنج ساله بوده‌ام. زیرا تاریخ تولدم خودم، تاکید می‌کنم، تاریخ تولد خودم را هرگز فراموش نکرده‌ام، هرگز مجبور نشده‌ام آن را یادداشت کنم، اعداد آن چنان در ذهنم حک شده‌اند که زندگی نخواهد توانست براحتی آن‌ها را پاک نماید. هر گاه اراده نمایم این تاریخ را به یاد می‌آورم و من هم اغلب آن را جشن می‌گیرم، البته به شیوه خاص خودم، نمی‌گویم که هرگاه فرا برسد این کار را می‌کنم، زیرا خیلی زیاد فرا می‌رسد، اما اغلب این کار را انجام می‌دهم.
به شخصه هیچ مشکلی با قبرستان‌ها ندارم، هرگاه بخواهم هوایی تازه کنم به آنجا می‌روم، شاید به هنگام هواخوری اشتیاقم برای رفتن به آنجا بیشتر از سایر جاها باشد.»
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.