دوازده پله برای پرواز
قیمت : ۱۳۵,۰۰۰ ریال
محسن محبوبی نویسنده و ورزشکار ایرانی،صاحب اثر دوازده پله برای پرواز است و این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی با راویان گوناگون درباره موضوعات مختلف است که شما را با دنیای از ادبیات و واژگان فارسی آشنا میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم :
علی رغم میل باطنیام دستگیره زنگ زده پنجره را میگیرم و پنجره را میبندم دلم میخواست چند دقیقه بیشتر صورتم را به باد خنک شب بسپارم، قطرات ریز باران صورتم را نوازش میداد. به مادربزرگ گفتم کلاسی که فردا داشتم تعطیل شده، بنده خدا استادمون تازه مادرش رو ازدست داده و گفته که این هفته نمیادمادربزرگ لبخند تلخی زد و گفت: غم استادتون مصادف شده با شادی شما دانشجوها به خاطر تعطیلی کلاس اگه می گفتم من این طور آدمی نیستم که غم دیگران رو به راحتی خودم ترجیح بدم یه دروغ شاخ دار خیلی بزرگ بود پس تصمیم گرفتم بحثو عوض کنم و درجا گفتم اجازست یه امشبی رو من تو اتاق دایی بخوابم، بخاری اتاق کنار حال خیلی گرما میده خودتونم که این قضیه رو میدونین همین طور که انتظار داشتم یه نه بزرگ از مادربزرگم شنیدم و در ادامه به شوخی گفت نمیشه اونجا بخوابی خودتم که این قضیه رو میدونی!
بله من این قضیه رو میدونستم کل خاندان مادری ام از این قضیه باخبر بود اما هیچ کس دلیلشو نمی دونست گرمای بخاری یه بهونه بود و یه تیری در تاریکی که بالاخره متوجه بشم که چرا مامان بزرگ اصرار داره شبا هیچ کس به اتاق دایی مرحوم ام نزدیک نشه اون بنده خدا چندین و چندساله از موقعی که یه سرباز بوده رفته و حتی جسدش هم برنگشته آخرین قولی که تو زندگی دادم همین دیروز عصر بود دقیقا موقعی که از پدر و مادرم خداحافظی کردم و وارد خونه مادربزرگ شدم که بالاخره باید راز اتاق دایی رو کشف کنم با شنیدن جواب نه از مادربزرگ هیچ کدوم از نقشه هام نقش بر آب نشدند چون نقشه ام چیز دیگری بود مادربزرگ اکثر اوقات ساعت یازده به سمت تخت خوابش میره و با احتساب دعا قبل از خواب ساعت حول وحوش یازده و نیم به خواب سنگینی فرو میره که واسه بیدار کردنش سونامی و طوفان حاره ای لازمه با دوستم هماهنگ کردم که ساعت 12 شب بهم زنگ بزنه و من هم یواشکی وارد اتاق دایی شوم و با رفیقم تا پاسی از شب کنار پنجره باز اتاق دایی حرف بزنم.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران