دنیای بیرون

کتاب دنیای بیرون نوشته رنت رشیدیان داستانی فانتزی و تخیلی است. داستان فانتزی تخیلی داستانی است که عناصر غیرواقعی و خیالی درون‌مایه اصلی داستان را تشکیل می‌دهند.

داستان پیش رو برهه‌ای از زندگی دختری است سرزنده و خسته از تکرار روزمره که می‌خواهد دنیای ناشناخته را کشف کند. او پا از دنیای خود فراتر گذاشته و وارد دنیای انسان‌های عادی می‌شود. فراز و نشیب‌هایی که با آن‌ها روبه‌رو می‌شود و تصمیمات او، اتفاقات زندگی و اطرافیانش را رقم می‌زند. با او همراه شوید تا ببینید این سفر ناشناخته او را به کجا خواهد
برد.

بخشی از کتاب دنیای بیرون:

کمی اطرافم رو نگاه کردم پایین‌تر توی دامنه کوه یه جنگل انبوه بود. به‌سمت جنگل رفتم و چند ساعتی بالای درختا خوابیدم. یک هفته‌ای گذشت. خودمم نمی‌دونستم کجام و اصلا به کجا پرواز می‌کنم. فقط پرواز می‌کردم و فقط وقتی از شدت خستگی و گرسنگی به مرز بی‌هوش شدن می‌رسیدم فرود می‌اومدم و دنبال چیزی برای خوردن می‌گشتم و کمی استراحت می‌کردم.

نمی‌دونم شاید داشتم خودم رو تنبیه می‌کردم. ولی برای چی؟ برای اینکه عاشق کیو شده بودم؟ برای اینکه هیون و جونگمین دوستم داشتن؟ یا برای اینکه سرزمینم رو ترک کرده بودم؟ تنها چیزی که باعث می‌شد از ترک کردن سرزمینم پشیمون نشم این بود که پسرا رو نجات داده بودم و بهشون کمک کرده بودم...