خانه پلاک 131
قیمت : ۱۷۰,۰۰۰ ریال
کتاب خانه پلاک 131 نوشتهٔ محمدحسن ابوحمزه است که توسط انتشارات سروش منتشر شده است. این کتاب متشکل از 11 قصه یا داستان کوتاه است که برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر در آمده است. از جمله این داستان ها می توان به «شیرینی زبان»، «نیمروی لذیذ»، «اسکناس آبی»، «فقط برای یک قرون» و «سکهٔ یکتومانی» اشاره کرد.
بخشی از کتاب:
همه خوشحال بودند که ما به خانۀ جدید نقل مکان می کنیم؛ خانۀ خودمان. از خوشحالی بزرگ ترها، ما بچه ها هم خوشحال بودیم، هرچند تجربۀ این نوع خوشحالی را نداشتیم. همۀ خوشحالی های ما خرید تیلۀ شیشه ای شش پر، اسباب بازی ارزان قیمت، یک آلاسکای یخی پرتقالی یا لباس نو برای عید بود.
کامیون کفی گردوخاکی کارخانه، که فقط کیسه های سیمان جابه جا می کرد، ارج و قرب پیدا کرده بود. از مسیر همیشگی و دورافتادۀ جادۀ معدن تا کارخانه آمده بود کوی کارگران توی جمع خانواده کارگران تا کاری انجام دهد، باری جابه جا کند، خودی نشان دهد، یک نفر عاشقش شود، برای باقی روزهای عمرش که در مسیر معدن و کارخانه جان می کند خاطره ای بسازد، به دیگر کامیون های پیر و فرتوت زهوار دررفتۀ در بو داغون و غرغرو پز بدهد. رانندۀ بلندبالای کامیون با موهای فرخورده و سبیل تماشایی برای شروع کار لبخندی زد که دندان طلایش را همه دیدند، همه نه، فقط آن ها که آن لحظه توی صورت او نگاه می کردند. مثل خودم که محو تماشای او شده بودم؛ چطور این مرد آن کوه آهنی را به راحتی در فرمان خود داشت.
دست انداخت بوق شیپوری بالای سرش را کشید و به صدا درآورد و لحظه ای آن را نگه داشت تا صدای بوق کشدار و گوش کرکن همۀ کوی و کارخانه را پر کرد. آن وقت فهمیدم فقط سوت «فیدوس » کارخانه بلندترین صدا نیست، کامیون هایی هم هستند که حرفی برای گفتن دارند. قلب من از شدت شوق غرق در شادی شد و با هیجان ایستادم و آن کوه آهن را تماشا کردم. لذت بردم. یک حس جدید مالکیت همۀ آن هیجان را به من، که خیلی هم خیال پرداز بودم، هدیه کرد. کامیون هی غرید، لرزید، دود آبی لابه لای شاخ و برگ شاداب شمشادهای اطراف باغچه فرستاد، دنده عقب رفت جلوی ساختمان ایستاد. آقای صدفی با لهجۀ شمالی گفت: «عجب دس فرمونی داره ها. »
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران