خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره زندگی و مبارزات : امام موسی صدر
قیمت : ۷۰,۰۰۰ ریال
استاد خسروشاهی می نویسد: امام موسی صدر از ارکان اصلی و پیشگامان جریان روشنفکری حوزه بود. به ویژه که از لحاظ سابقه درخشان خانوادگی و رتبه تحصیلی حوزوی، یک فرد شاخص بود و به طور طبیعی و در عمل، در طلیعه این جریان قرار داشت و البته اقدامات بعدی ایشان، نشان دهنده عمق ریشه فکری این جریان در ذهن و اندیشه ایشان بود.(ص20)
ایشان در جایی دیگر از کتاب می نویسند: امام موسی صدر در واقع همیشه جلوتر از زمان خود بود. اگر در دوران ایشان تحصیل در دانشگاه و نشر مجله و سپس، سخنرانی در کلیسا و محافل مذهبی دیگران از طرف عده ای متحجر قابل قبول نبود، در عصر ما کاملا روشن شده که راه اصلی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی، مسلح شدن به همه ابزارهای زمان است.(ص81)
استاد خسروشاهی درباره دوستان و رفقای امام موسی صدر می نویسد: تا آنجا که من یادم هست ایشان اغلب با آیات بزرگوار حاج سید موسی شبیری زنجانی، ناصر مکارم شیرازی، حاج سید مهدی روحانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، علی احمدی میانجی و شهید بهشتی مانوس بودند و ظاهرا با این آقایان هم مباحثه نیز بودهاند. البته این رفاقت و دوستی بعدها هم ادامه یافت تا آنجا که شهید بهشتی از آلمان برای دیدار امام موسی صدر به لبنان سفر می کرد و امام موسی صدر هم از لبنان به همین منظور به آلمان می رفت... امام موسی صدر از هوش و ذکاوت و روشن بینی شهید بهشتی تعریف می کرد. البته در همان دوران اقامت شهید بهشتی در آلمان هم همواره با ایشان در تبادل فکری و مکاتبه بودند...(ص30) امام موسی صدر در نامه ای، شهید بهشتی را «عقل منفصل و مکمل وجود» می نامد. این تعبیر از عمق دوستی و در عین حال احترام وافر حکایت می کند... امام موسی صدر با احترام به شهید بهشتی نگاه می کرد و از مقام علمی و مدیریت جامع ایشان تجلیل می نمودند.(ص31)
استاد خسروشاهی درباره سر محبوبیت و موفقیت امام موسی صدر در لبنان میگوید: در مورد محبوبیت امام موسی صدر در میان مردم لبنان، اعم از مسلمان و مسیحی که زبانزد خاص و عام است، علت را باید در روش پیامبرگونه ایشان در برخورد با مردم جستجو کرد. امام موسی صدر دچار ضیق خناق نبود. در یک جامعه ای هم زندگی میکرد که مرکب از طوایف و مذاهب مختلفی بود و نمیشد که انسان در چنین جامعه ای پیشرفت کند و به اهداف خود برسد یا تبلیغ کند، در حالی که آن اخلاق لازم را نداشته باشد. در این قبیل موارد، با خشونت یا اخلاق تکسونگر نمی توان در دل مردم و آحاد غیر شیعه نفوذ کرد.(ص113)
استاد خسروشاهی در جایی دیگر از این کتاب می نویسد: یکی از رازهای موفقیت امام موسی صدر در لبنان، توجه به همه گروهها و مذاهب بود. اگر ایشان فقط به شیعهها میپرداخت و یقینا موفقیت شان به این اندازه و محبوبیت شان به این گستره و کثرت نمی توانست باشد.(ص39)
استاد خسروشاهی در این کتاب از مباحثات علمی و اسلامی امام موسی صدر با شخصیتهای برجسته علمی و فرهنگی آن روز جهان اسلام خبر می دهد و نکات و خاطراتی را یادآوری می کند: مالک بن نبی (الجزایر)، شیخ حبیب المستاوی (تونس)، شیخ محمد ابوزهره، شیخ بیصار، شیخ محمد غزالی (هرسه از علمای برجسته الازهر)، روژه گارودی (فرانسه)، رشید بن عیسی (الجزایر) و...
استاد خسروشاهی که در جریان مباحثات امام موسی صدر با شخصیتهای برجسته جهان اسلام در برخی کنفرانس ها یا جلسات بود، مینویسد: مرحوم مالک بن نبی به من (خسروشاهی) گفت: قدر امام را بدانید. در عصر ما شخصیت هایی مثل ایشان نادر است. «قد وجدت فی کلماته مالم اجدها فی کتب الفلاسفه القدامی؛ من در بیانات ایشان چیزهایی یافتم که در کتابهای فلاسفه پیشین نیست.» مالک بن نبی در واقع یکی از ایدئولوگهای فرهیخته عصر ما بود و گواهی وی دارای ارزش خاص است.(ص74)
استاد خسروشاهی می گوید: در اثر گفتگوها و برخوردها بود که من میدیدم شیوخ بزرگ الازهر مانند شیخ محمد ابوزهره، شیخ محمد غزالی، شیخ بیصار و دکتر عبدالعزیز کامل، امام موسی صدر را با همان لقب «سماحه الامام موسی الصدر» مورد خطاب قرار می دادند و به مقام شامخ علمی وی احترام می گذاشتند.(ص76)
استاد خسروشاهی درباره فعالیت های جلال الدین فارسی در پیش از انقلاب اسلامی می نویسد: ایشان به قم زیاد می آمد و با مراجع و علمای معروف در راستای اهداف و برنامه های اسلامی ملاقات می کرد ولی کم کم آقای فارسی رادیکال شد و هیچ کس را جز خودش، قبول نداشت... در دوران هجرت به لبنان، متاسفانه با امام موسی صدر و مجلس اعلای شیعیان و حرکت اصلاحی ایشان، زاویه تندی پیدا کرد و به طور ناجوانمردانه ای اتهامات عجیب و غریبی را علیه امام موسی صدر شایع کرد و در واقع، یکی از اقدامات اساسی وی در لبنان، مخالفت با امام صدر و یاران وی مانند شهید مصطفی چمران بود و همه را جاسوس و مزدور رژیم صهیونیستی می دانست. این روش غیراخلاقی باعث شد که دوستان صمیمی خود را از دست بدهد و از لحاظ اجتماعی هم دیگر منشا اثر نبود... البته خودشیفتگی یک نوع بیماری روانی است که متاسفانه بعضی ها به آن مبتلا می شوند.(صص103و104)
استاد خسروشاهی در ادامه از تلاش امام موسی صدر برای آزادی جلال الدین فارسی از زندان یکی از کشورهای عربی منطقه خبر می دهد.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران