تاوان عاشقی

کتاب تاوان عاشقی نوشته جناب آقای محمدعلی جعفری است که توسط انتشارات نشر معارف به چاپ رسیده است.
این کتاب داستان دختر دانشجوی جوانی است که با همراهی چند نفر از همکلاسی هایش جنبش های اعتراضی نسبت به وضعیت داخلی و حکومت مرکزی فلسطین انجام می دهد. تا اینکه به طور اتفاقی از طریق فضای مجازی با پسری از آمریکای جنوبی که بسیار علاقه مند به اوضاع فلسطین و مبارزاتشان است آشنا می شود....

جوان تپل جا فتادۀ سرخ و سفیدی با شیلت پلسطینو. چهره اش بوی عطر و لذت و پول می داد. داد می زد مرفه است؛ خوب خورده و خوب چرخیده. اسمش را دید زدم. خلیل ساحوری. اهل شیلی. ابرویم را همراه دود قلیان فرستادم هوا. آمریکای جنوبی کجا؟ شیلت تیم فوتبال معروف فلسطین کجا؟ صفحه اش را فالو کردم. می خواستم سر و سرش را در بیاورم. فضولی ام گل کرده بود. به لاتین نوشتم: «شما فلسطینی هستی؟ » آنلاین بود. بلافاصله جواب داد «نه! » انگار این سوال را ز یاد ازش پرسیده بودند. نوشت «این تیشرت رو از اردن خریدم. چند سال پیش! »
کنجکاو شدم در اردن چه کار می کرده؟ کنترل انگشتانم را به دست گرفتم. نپرسیدم. نمی خواستم این گفتگو کش بیاید. اما او از من فضول تر . مگر دست از سرم برمی داشت. سوال پشت سوال. از مردم غزه، از بمباران، از حکومت حماس، از موج بهار عربی. در عالم سیاست یاد گرفته بودم گفت وگو با غریبه ها حکم پوکر دارد. هرکس برگه هایش را زودتر رو کند بازنده است. قطره چکانی جواب می دادم. در حد بله و خیر . اما طرف مقابل پوکرباز نبود. بی شیله پیله سفره دلش را باز کرد. شک کردم. شگردش نباشد؟ می گفت عاشق و پیگیر فلسطین است. وجب به وجب خاک این سرزمین را می شناخت. حتی از من بیشتر . صدای ترانۀ عبدالحلیم حافظ بیخ گوشم را نمی شنیدم. قل قل قلیان هم که دیگر تکراری شده بود. انگار در سر و گوش جنبیدن های سیاسی پهلو به پهلوی من می زد. می گفت در یک سایت خبری، اخبار و اتفاقات فلسطین را به اسپانیولی ترجمه می کند. مدام هم بین حرف هایش جملات کلیشه ای می نوشت و آرزو می کرد فلسطین از چنگال اسرائیل آزاد شود. از سر هیجان تند تند لوله قلیان را مک می زدم و با سر انگشتان دست راست تایپ می کردم.