رمان ایراینی تاوان نوشته ام البنین منیری خلیل آبادی همانطور که از نامش پیداست یک داستان اصیل ایرانی را در بر دارد.
خلیل آبادی داستان پسری در سنین جوانی را بیان میکند که درست در سرنوشت ساز ترین سال زندگی اش عاشقی به سراغ دلش می آید و اتفاقاتی در این داستان روایت میشود که تاوانی سنگین بر گردن این پسر میگذارد....
در بخشی از این کتاب میخوانیم :
هوا ابری بود و نم نم بارون میبارید. پاییز همیشه هوای دلگیری رو به همراه داره. دیوانه وار عاشق پاییز و برگ ریزانم. روزها و شبهارو به امید دیدن پاییز پشت سر میزارم. رنگهای سرخ و زردو سبزو نارنجی و قهوهای رو فقط روی یه درخت پاییزی میشه دید. تو پاییز آدم میتونه به هر بهونه ای عاشق بشه. به هر بهونه ای میتونه بزنه زیر گریه. میتونه دیوانه وار توی کوچه و خیابان ها قدم بزنه و کسی بهش ایراد نگیره. همیشه با برادرم و خواهرم 90 روز پاییز رو توی پارکهای شهر پرسه میزدیم. بدون هیچ حرفی فقط راه می رفتیم. هراز گاهی سارا و سهراب از عشق وعاشقی حرف میزدن و من فقط گوش می کردم. توی محل یه دختر بود که خیلی دوست داشتم باهاش دوست بشم ولی هیچ وقت موقعیتش جور نمی شد. ......
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران