تاثیر بیماری های روانی در ارتکاب قتل عمد
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
مسلم نوری، کتاب تاثیر بیماریهای روانی در ارتکاب قتل عمد، را جهت افزایش سطح سلامت روانی نسبت به تعداد قتلهایی که در یک جامعه رخ میدهد، به رشته تحریر درآورده است. تا از طریق بررسی راههای پیشگیری، از وقوع آسیبهای جبران ناپذیر جلوگیری به عمل آیند.
تعریف قتل عمد از منظر گروهی از حقوقدانان: لطمه به حیات دیگری وارد ساختن خواه به واسطهی عمل مادی و فیزیکی باشد، خواه به وسیله ترک فعل. سلب حیات ارادی بر خلاف عدالت از شخصی به وسیلهی شخصی دیگر. قتل عمدی، عبارت است از رفتار بدون مجوز قانونی عمدی و آگاهانه یک انسان به نحوی که منتهی به مرگ انسان دیگری شود. سلب غیر قانونی حیات با قصد ابتدایی یا تبعی به وسیلهی فعلی که بالمباشره یا بالتسبیب علیه شخص مورد حمله واقع شده است.
قتل عمد آن است که فاعل معتمد در فعل عدوانی و قصد عدوانی باشد، اعم از اینکه با آلتی مرتکب شود که قتاله باشد یا نباشد. قتل عمد عبارت از کشتن انسان زندهای به وسیلهی اسلحه سرد یا گرم و غیره است به نحوی که فاعل هم در فعل مجرمانه و هم در نتیجه حاصل از عمل مجرمانه، قصد و عمد داشته باشد.
واژه Killing در لغت به معنای قتل، کشنده، دلربا و... آمده است و در اصطلاح به عنوان یک رفتار جنایی به نوعی انگیزه آدمکشی ارادی و عمدی اشاره دارد که سبب میشود یک انسان منطقی شخص دیگری را به قتل برساند. از نظر جامعهشناسی انحرافات، قتل یک مسئله اجتماعی تلقی میشود زیرا مسئله اجتماعی بر اساس ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه به عنوان وضعیتی نامطلوب و مضر شناخته میشود که افراد جامعه را تهدید میکند در سنخ شناسی باتامور، مسائل اجتماعی پدیدههایی هستند که از هم گسیختگی اجتماعی و تضاد اجتماعی را به همراه دارند و قتل به عنوان یک مسئله اجتماعی در مقوله انحراف اجتماعی شکل میگیرد. در تعیین قلمرو قتل در جامعهشناسی انحرافات میتوان گفت که قتل یکی از انواع جرایم خشونتآمیز است که در آن آسیب رساندن و صدمه وارد نمودن با هدف نابودی جسمانی و تباه ساختن و از بین بردن افراد خاص است.
برای قتل عمد سه حالت را میتوان در نظر گرفت: حالت اول؛ حالتی است که شخص قصد کشتن شخص دیگری را دارد. اعم از اینکه فعل و رفتار و عملی که برای این کار انجام میدهد به لحاظ عرفی کشنده باشد یا نباشد. به عنوان مثال، شخص الف قصد کشتن (قصد نتیجه، قصد سلب حیات، قصد وقوع جرم قتل) شخص ب را دارد. اعم از اینکه این قصد را با فعل عرفا کشنده انجام بدهد (مثل پرتاب از بلندی یا شلیک گلوله) یا با فعل عرفا غیر کشنده (مثل مشت زدن به کتف). تشخیص اینکه چه عمل و رفتاری کشنده یا غیر کشنده است با عرف است. در اینجا آنچه اهمیت دارد این است که شخص الف قصد کشتن شخص ب را دارد و صرف این قصد کافی است تا عمل او جرم قتل عمدی محسوب شود
حالت دوم؛ حالتی است که شخص، قصد کشتن شخص دیگری را ندارد، در حالیکه قصد فعل یعنی قصد انجام عملی را که به لحاظ عرفی کشنده است، داراست. به طور مثال شخص الف بدون آنکه قصد کشتن شخص ب را داشته باشد او را هل میدهد و شخص ب به خاطر اصابت با جدول کشته میشود. نظیر این نوع از قتل را در بسیاری از موارد در نزاع و دعوای خیابانی دیدهایم. یعنی حالتی که شخص، قصد کشتن مقتول را نداشته اما عملی انجام داده که به لحاظ عرفی مرگ آور یا کشنده است. آنچه که در اینجا اهمیت دارد، این است که شخص الف به کشنده بودن عمل خود آگاهی داشته باشد.
حالت سوم؛ حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری را دارد و نه عمل و رفتار او به لحاظ عرفی کشنده است. اما وقوع این عمل نسبت به یک شخص خاص که دارای وضعیت خاص مثل کهولت سن، بیماری و… است، به لحاظ عرفی کشنده و سبب قتل میشود. مثلا شخص الف قصد کشتن شخص ب را ندارد، فعل و رفتار او هم به لحاظ عرفی کشنده نیست، اما به خاطر وضعیت خاصی که شخص ب داشته مثلا پیر بوده، بیمار بوده، صغیر بوده و … عمل شخص الف کشنده محسوب میشود. در اینجا آنچه که مهم است علم و آگاهی شخص الف به وضعیت خاص شخص ب است که باید ثابت گردد. یعنی ثابت شود که شخص الف میدانسته که شخص ب در یک وضعیت خاص به سر میبرد و انجام چنین عملی سبب مرگ او میشود. در غیر این صورت، اصل بر عدم علم و آگاهی شخص الف است و اگر نتوان علم و آگاهی او را ثابت کرد قتل واقع شده عمدی نیست.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران