به روایت ابوترابی (جلد دوم) (آن یار آسمانی)
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
معرفی کوتاه
«آن یار آسمانی» به کوشش عبدالمجید رحمانیان در سه گفتار و مشتمل 22 خاطره خواندنی از زبان مرحوم حجت الاسلام ابوترابی ست که در سال 1386 توسط انتشارات پیام آزادگان به چاپ رسیده است. در مقدمه کتاب می خوانیم: مبارزان عارف، حجت الاسلام و المسلمین سید علی اندرزگو و حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی، مبارزانی خستگی ناپذیر بودند که در سخت ترین شرایط، با اندیشه ای عمیق و عملی و بی ریا به جهاد در راه خدا برخاستند و رنج و دربه دری را به جان خریدند و با اخلاص،تمام عمر خود را وقف خدمت به اسلام و مردم و ترویج معنویت و مبارزه با طاغوت نمودند . بخش کوتاهی از گفتار سید آزادگان که در متن کتاب بصورت مشروح آمده است: مرحوم شهید آقای اندرزگو ، معروف به آشیخ عباس ، برای تهیه اسلحه ، زیاد به منطقه جنوب مسافرت می کرد . خودشان نقل می کرد :«در یک سفری که ابتدا با کسی آشنایی پیدا کرده بودیم و بنا بود ایشان در تهیه اسلحه با ما همکاری بکند در مسیری می آمدیم . ژاندارمری جلوی ماشین ها را گرفت و بازرسی می کرد . من دیدم که او خیلی ناراحت است و می گوید : به این صورت شدید که کنترل می کنند ما چطور می توانیم با اسلحه عبور کنیم؟ من در حالی که اسلحه داشتم به او گفتم : ما اگر خودمان را نبازیم و توکل به پروردگار عالم داشته باشیم و اگر مقداری مراقبت های لازم را بکنیم ، گیر نمی افتیم . برای نمونه ، من اسلحه دارم و با پای خودم در ژاندارمری می روم. از ماشین پیاده شدم، در حالی که با اسلحه بودم.اسم رئیس پاسگاه را سوال کردم. بعد رفتم داخل و به اسم، او را صدا زدم . نشستم و با هم مفصل صحبت کردیم و من حتی به عنوان یک عضو وابسته به ساواک که برای بعضی از تحقیقات به اینجا رفت و آمد می کند ، خودم را به رئیس پاسگاه معرفی کردم . وقتی که من این صحبت ها را با رئیس پاسگاه می کردم ، در حالی که اسلحه به کمرم بود ، آن رفیق ما روحیه ی خودش را باخته بود و من این ناراحتی را در قیافه او می دیدم ؛ اما من هیچ گونه ضعف و ترس و دلهره ای به خودم راه نمی دادم.» ایشان یک چنین قلب آرام و روح مطمئن بود و رمز موفقیت هایش هم همین بود.
معرفی کوتاه
حجت الاسلام علی اندرزگو (13181357) و حجت الاسلام علی اکبر ابوترابی (13181379) دو مبارز خستگیناپذیر در دورهی پهلوی بودند که در سختترین شرایط با اندیشهای عمیق و عملی بیریا به جهاد در راه خدا برخاستند و رنج در به دری را به جان خریدند و با اخلاص، تمام عمر خود را وقف خدمت به اسلام و مردم و ترویج معنویت و مبارزه با رژیم پهلوی نمودند. مبارزات این دو مجاهد، در آن سالهای طولانی و سخت، با دقت برنامهریزی شده بود، یکی پرتلاش بود، اما شناخته شده برای دستگاه امنیتی و مخفیانه در همهی صحنهها حضور داشت و دیگری ناشناخته بود و بیشتر صحنه و وقایع را میآفرید. پشیتبانی مالی، تدارکاتی و تسلیحاتی و ایجاد ارتباط بین نیروهای رازدار مبارز با سیدعلی اندرزگو، کاری دشوار و توانفرسا بود که سید آزادگان، علی ابوترابی، به خوبی از عهدهی آن بر آمد و هم چنان گمنام، هم پای یار میدان دار خویش به مبارزه پرداخت. در این کتاب بخشی از زندگی و خاطرات سیدعلی اندرزگو از زبان سیدعلیاکبر ابوترابی بیان شده است.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران