بنیان های اندیشه سیاسی شهید بهشتی در گفتمان انقلاب اسلامی
قیمت : ۴۵۰,۰۰۰ ریال
بنیان های اندیشه سیاسی شهید بهشتی در گفتمان انقلاب اسلامی نوشته ی هادی ابراهیمی کیاپی,محمدجواد قربی است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.
«معرفی راه و رسم وارستگانی چون بهشتی در روزگار و شرایط جامعه و فرهنگ ما ضرورتی انکارناپذیر است. امروز جوانان و دانشجویان و طلاب ما به الگوهایی چون بهشتی سخت محتاجاند. امروز دینشناسی و مطالعات اسلامی و فلسفه و تفقه با الگوی بهشتی بسی کارساز و ثمربخش است. امروز سلوک اجتماعی و سیاسی بهشتی نمونهای روشن و متین از سیاستورزی اسلامی پیش روی ما مینهد. سیاستی عاری از جمود، خودکامگی، ارتجاع، وادادگی و وابستگی و آکنده از هوشمندی، عقلانیت، اعتدال، آرمانخواهی، عدالتطلبی و آزادگی. امید آن دارم که همۀ علاقهمندان به اعتلا و سعادت ایران و همۀ کوشندگان در راه تحقق اهداف متعالی اسلام این الگوهای گرانقدر را بیشتر بشناسند و به نسل جستوجوگر امروز معرفی کنند.»
با وجود مطالب فوق، برای عدهای از اشخاص این سوال مطرح است که آیا بازخوانی پروژه فکری شهید بهشتی در فضای امروز ممکن است؟ تحولات اجتماعی، دگرگونیهای سیاسی و تغییر پارادایمهای فلسفی و انگارههای جامعهشناختی در دنیای جدید، با چنان سرعتی رخ میدهند که درباره هر مفهومی، جستوجوگران را بلافاصله با این پرسش مواجه میسازد که چگونه میتوان به تاریخ اندیشههای سیاسی و اجتماعی راه یافت و با واکاوی یک اندیشه یا شخصیت به بازخوانش آن پرداخت؟ واکاوی و بررسی یک مفهوم یا اندیشه، نسبت مستقیمی با امکان فلسفی و جامعهشناختی پروژه بازخوانش اندیشهها دارد. بسیاری معتقدند که به دلیل همان تغییرات لحظه به لحظه در دنیای امروز، اساسا چیزی به نام بازخوانی حتی اگر امکان فلسفی و منطقی داشته باشد، به لحاظ جامعهشناختی ممکن نیست و امکان وقوعی ندارد. برای مثال چگونه افکار و رفتارهای کسی که سالها پیش و به دور از آموزههای امروزین ما میزیسته و در ذهن و زبانش، فکر و سخنی از بنیاد متفاوت با اندیشه و گفتار کنونی داشته است، میتواند مرجع نظرورزی و عمل ما قرار بگیرد؟ بهزعم این افراد، گذشته از آن گذشتگان است و امروز صحنه کارزار امروزیان. میتوان گذشتگان را بر چشم نهاد و احترام کرد و به نیکی از آنها یاد کرد اما نمیتوان از میراث آنان چیزی فراخور جهان و زندگی نو یافت که راز نو، ساز نو میخواهد و جهان جدید، اندیشههای جدید. اما شاید بتوان از منظری دیگر به نقد این رویکرد پیشرفتگرایانه پرداخت. پیشفرض فلسفی منتقدان پروژه بازخوانش، سیر خطی تاریخ و پیشرفت مداوم علم است. بدین خاطر است که در فضای فکری آنان، گذشته فی حد ذاته، متعلق به گذشته است و بر آن رنگ امروز نمیتوان زد. این پیشفرض اثباتگرایانه محل مناقشات فراوانی است؛ حتی متصلبترین پوزیتیویستهای هزاره بیستم و بیست و یکم نیز آموختهاند که پروگرسیسم بیش از آنکه آموزهای متقن و فلسفی باشد، رویایی است که عاشقان علم تجربی در جهان غرب آن را برساختهاند. ازاینروست که میتوان بازخوانی را مفهومی دارای پشتوانه فلسفی و مبنایی برای حرکتهای احیاگرانه دانست. آنچه در اندیشه امام خمینی (ره)، احیای سنت و تمدن اسلامی نامیده میشد و بارها بر ضرورت توجه به آن تاکید شده است، نسبت مستقیمی با همین پروژه بازخوانی دارد؛ بازخوانی اندیشمندانه میراث گذشتگان میتواند به بازآفرینی تمدن اسلامی در گفتمان نو منجر شود و تحقق آرمانهایی را باعث شود که در اندیشههای آن اندیشمندان و بزرگواران موج میزد. در عین حال، توجه به این نکته لازم است که اندیشمند سیاسی با دو دسته از نیازها و مقتضیات روبهرو است که برخی از آنها نیازهای دائمی و مستمر انسانها هستند و عدهای از آن نیازها و دغدغهها مرتبط با نیازهای زمان در پرتو دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی. مسائلی نظیر عدالت، حکومت مطلوب، آزادی، قانون، حاکمیت الله، ارتباط دین و سیاست، اجرایی نمودن احکام شرع، مشروعیت و مقبولیت، قدرت، امنیت، نظم و ثبات سیاسی و اجتماعی، انتظام ملی، پیوند و همبستگیهای اجتماعی، سنتهای تاریخی، ولایت و رهبری، حزب و مشارکت سیاسی و اجتماعی، نظارتهای مدنی و... از مقولاتی هستند که کلیت آنها همواره در تاریخ اندیشه سیاسی مطرح بوده است و متفکران بر اساس میزان فهم و دریافت خویش از منابع اصیل اسلامی به آنها جوابهایی دادهاند. ازاینرو، اندیشههای مترقی متفکران اسلامی و علیالخصوص شهید بهشتی کهنه و منسوخ نمیشوند بلکه میتوانند راهنما و چراغ راه آیندگان باشند و متفکران جدید بر اساس فهم جدید خویش، بر غنای آنها بیفزایند که این امر مسئلهای پذیرفته شده میباشد که متفکران نسلهای نو میتوانند برداشتهای نوین از منابع اصیل دینی ارائه دهند؛ اما این به معنای نفی اندیشههای متفکران گذشته نیست.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران