بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم
قیمت : ۶۲,۰۰۰ ریال
دونالد بارتلمی اهل بازی های شیطنت آمیز زبانی است،نویسنده تحفه هایی خوشمزه و کوتاه اما شدیدا با ارزش، متفکر و اهل تجربه. در ایننه داستان کوتاه چه موضوع پادشاهی پرمو و خرنما در میان باشد چه رفتاری خصوصی و تاثربرانگیز که تمام یک شهر را در بر می گیرد، نبوغ او فراواقعی و عاری از هر احساسی است.
توضیحات
«بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم» نوشته دونالد بارتلمی(1989-1931)، نویسنده آمریکایی است. این کتاب 9 داستان کوتاه از این نویسنده را در خود دارد.
در بخشی از داستان «مدرسه» از این کتاب میخوانیم:
«خب، ما همهی بچهها را به کار کاشت درختها گرفتیم، چون هر جور حساب کردیم دیدیم این هم جزوی از آموزش آنهاست، میدانید دیگر، تا ساز و کار ریشهها را ببینند.... و همچنین حس مسئولیت پذیری، مراقبت و مسئولیت فردی را تجربه کنند. میدانید که منظورم چیست. و درختها همگی خشک شدند. پرتقال بودند. نمیدانم چرا خشک شدند، همین جوری خشکیدند. شاید مشکل از خاک بود و یا شاید کودی که از گلخانه گرفته بودیم، جنس اعلی نبود. در این باره شکایت کردیم. خب، سی تا بچه داشتیم که هر یکی درخت کوچک خودش را باید میکاشت و حالا سی تا درخت خشکیده داشتیم. هرکدام از بچهها به یک تکه چوب قهوهای خیره مانده بود، واقعا غم انگیز بود.
اوضاع آن قدرها بد نبود به جز این که دو هفته قبل از ماجرای درختها، همهی مارها مرده بودند. اما من فکر کردم که مارها- خب، دلیلی که مارها سقط شدند این بود که... یادتان هست، دیگ بخار چهار روز به خاطر اعتصاب خاموش مانده بود و این قابل توضیح بود. چیزی بود که میشد به خاطر وجود اعتصاب، بچهها را با آن توجیه کنی. خب یعنی، والدین هیچ کدام اجازهی رویارویی با صفوف اعتصابیون را به آنها نمیدادند، ولی به هر حال میدانستند که اعتصابی در جریان است و این به چه معناست. پس وقتی دوباره مشغول کار شدیم و مارها را در آن وضع پیدا کردیم، آنها خیلی ناراحت نشدند.»
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران